عجب گزارش خوبی. خدا حفظتون کنه.
در گفتگو با عکاس و حاضرین در عکس؛
گزارشی درباره یک عکس از آخرین سفر عبدالرحمن فرامرزی به زادگاهش؛ به هم زادگاهی بودن با او افتخار می کردم!
جناح آنلاین به مناسبت انتشار یک عکس، به تهیه یک گزارش مفصل به همراه ۳ گفتگو در مورد آن پرداخته است.
جناح آنلاین: اخیرا و پس از دست به دست شدن یک عکس از سفر استاد عبدالرحمن فرامرزی روزنامه نگار، ادیب و سیاستمدار مشهور خودمونی و هرمزگانی به زادگاهش، گفتگوها و نکته گویی ها درمورد آن آغاز شد و بسیاری با یادآوری نکاتی درمورد شخصیت استاد فرامرزی، خاطرات حضور او در منطقه و ارتباطش با معتمدین و فعالین اجتماعی آن زمان، جایگاه ملی وی و…. به ارائه نکاتی جدید و کمترشنیده شده درمورد عبدالرحمن فرامرزی، پرداختند.
.
این عکس البته سالهاست که در گنجینه عکس ها و تصاویر موزه مردم شناسی جناح وجود دارد و بازدیدکنندگان از مشاهده ی آن بهره می برند؛ اما وارد شدن آن به فضای مجازی توجهات بسیار بیشتری را به خود جلب کرد و ما را بر آن داشت تا در قالب یک مطلب کامل، به ثبت و ضبط نکاتی درمورد این عکس بپردازیم. لازم است اشاره شود: موزه مردمشناسی جناح از سال ۱۳۸۱ به همت آقای عبدالرحمن عبداللهی در یک خانه ارزشمند تاریخی در شهر جناح راه اندازی شده و سالهاست بعنوان یکی از مراکز مهم گردشگری استان هرمزگان پذیرای بازدیدکنندگان است.
.
برای نگارش مطلبی درمورد عکس مورداشاره، در اولین اقدام به جستجوی عکاس آن پرداختیم. بنابر بررسی ها، این عکس توسط آقای عبدالله حاج محمد ملا گرفته شده و پس از راه اندازی موزه مردمشناسی جناح، به آرشیو عکس میراث معنوی جناح که بعنوان یکی از بخش های این موزه درحال فعالیت است، اهدا شده است.
.
عبدالله حاج محمد ملا از افراد علاقمند و فعال در حوزه تاریخ و فرهنگ در شهر جناح است. آقای ملا در گفتگو با جناح آنلاین در توضیح این عکس می گوید: استاد فرامرزی در این سفر پیر اما بسیار بشاش و خوش برخورد بود و به زبان خودمونی یا اچمی و لهجه فرامرزی صحبت می کرد. در این جمع (که در عکس مشاهده می شود) که در نزدیکی برکه های خان و شیخ در ورودی شهر جناح جهت استقبال از استاد فرامرزی تشکیل شده بود، بزرگان و معتمدین شهر ازجمله مرحوم حاج احمد درود، مرحوم عزیزالله خان بنی عباسی، مرحوم شیخ مصطفی باور و مرحوم عبدالعزیز محمد شریف خشنود حضور داشتند. استاد فرامرزی در جناح با مرحوم حاج احمد درود، مرحوم عزیزالله خان و مرحوم محمد کارگر آشنائی شخصی داشت.
.
آقای ملا با ذکر خاطراتی از گفتگوهایی که استاد فرامرزی درمیان استقبال کنندگان داشته، ادامه می دهد: در بخشی از این استقبال استاد فرامرزی رو به مسئول وقت ژاندارمری جناح گفت “شنیده ام مردم از شما راضی نیستند چون آنها را اذیت می کنید، اگر بار دیگر چنین اخباری را بشنوم گوشتان را میبرم! (قریب به مضمون) . یا مرحوم دهباشی کریم به استاد فرامرزی گفت “ما هم به خود شما و هم به قبر شما افتخار می کنیم” که استاد فورا خندید و به زبان محلی جواب داد: عجب، نکند انتظار دارید من قبل از شما از دنیا بروم! . عبدالرحمن فرامرزی انسانی بسیار حاضرجواب، رک و بذله گو بود.
.
عبدالله ملا با اشاره به جزئیات ثبت این عکس تاریخی می گوید: دقیق به خاطر ندارم اما فکر کنم اوایل سال ۱۹۷۰ میلادی بود و من سن و سال زیادی نداشتم. همانجا از استاد فرامرزی اجازه گرفتم و بوسیله دوربین قدیمی کداک۱۲۱ و در محلی نزدیک برکه قدیمی شیخ در ورودی جناح، این عکس را ثبت کردم.
.
آقای ملا با توضیحات جالب توجه خود، ما را بر آن داشت تا جایی که می توانیم به جمع آوری اطلاعات بیشتری درباره این عکس بپردازیم و برای ثبت توضیحات و نکات بیشتر از عکس ثبت شده، به سراغ آقای یوسف صابری از فرهنگیان بازنشسته منطقه جناح و روستای گچویه رفتیم. آقای صابری نیز با خوشرویی در یک تماس تلفنی به ارائه توضیحاتی پیرامون این عکس پرداخت. آقای صابری نوه ی ملا ابوطالب احمدی است و در این عکس نیز در کنار پدربزرگش که عموزاده استاد فرامرزی بوده و از بزرگان منطقه و مسئول وقت انتظامات منطقه فرامرزان به شمار می رفت، حضور دارد.
.
یوسف صابری پس از مشاهده عکس تاریخی از استاد فرامرزی، درباره آن می گوید: این عکس در آخرین سفر استاد فرامرزی به منطقه، یک سال قبل از درگذشت استاد فرامرزی، در مهرماه سال ۱۳۵۰ در ورودی جناح ثبت شد. مرحوم عبدالرحمن فرامرزی در این سفر ابتدا از طریق فرودگاه وارد شهر بندرعباس شد و بعنوان یک معلم پیشکسوت و یک شخصیت بلندپایه سیاسی و رسانه ای، در دانشسراهای پسرانه و دخترانه بندرعباس نیز حضور یافت و برای دانشجویان سخنرانی مفصلی داشت. آن زمان بنده هم دانشجوی دانشسرای بندرعباس بودم و در میان دوستانم از همشهری بودن با استاد فرامرزی به خود می بالیدم. استاد فرامرزی را در تمام این سفر مرحوم حسن فرامرزی که برادرزاده مرحوم عبدالرحمن فرامرزی و از شخصیت های مبرز و مطرح در سطوح ملی و بین المللی بود، همراهی می نمود. درزمان این سفر، مرحوم حسن فرامرزی سرپرست روزنامه ایران نوین در بندرعباس بود و سالها بعد در سال ۱۳۸۴ دارفانی را وداع گفته و بنابر وصیت خود ایشان، در زادگاهش گچویه و درکنار همسر و نزدیکانش از جمله مرحوم ابوطالب احمدی در زیارتگاه گچویه، به خاک سپرده شد.
.
یوسف صابری با اشاره به استقبال گرم استاندار وقت هرمزگان (استان بنادر و سواحل خلیج فارس) از استاد فرامرزی، می گوید: آن زمان آقای منوچهر پیروز استاندار هرمزگان بود (استاد پس از بازگشت به تهران درمورد تحولات روی داده در هرمزگان مقاله ای را با این عنوان نوشت: بندرعباس بیماری بود که به طبیبی چون پیروز نیاز داشت) و به استاد فرامرزی خوش آمد صمیمانه ای گفت و تاکید کرد که یک فروند بالگرد را برای سفر شما به زادگاهتان در نظر گرفته ام اما استاد گفت با توجه به اینکه می خواهم در مسیر در بعضی نقاط ازجمله محضر سادات گرانقدر چاه بنارد توقف داشته باشم، پس با ماشین سواری راهی زادگاهم می شوم و استانداری نیز یک خودرو لندرور قدیمی در اختیار استاد قرار داد و با هم راهی منطقه شدیم. استاد فرامرزی در بندرعباس در دارالضیافه سعدی مهمان دو تن از بزرگان و تجار خودمونی آقایان رئیس معین سعدی و رئیس ابراهیم سعدی بود.
.
این فرهنگی بازنشسته با لحنی صمیمی ادامه می دهد: حوالی ظهر به چاه بنارد رسیدیم و استاد جهت سلام و دیدار به منزل مرحوم آقا سیدمحمد توانا (آقا متولی) رفت و ناهار را نیز مهمان ایشان بودیم. پس از آن راهی شهر بستک شدیم و شام را مهمان مرحوم مصطفی قلی خان بنی عباسی شهردار وقت بستک بودیم. در این محفل بود که مرحوم محمدعلی خان غیرت شعری را قرائت و تقدیم به استاد فرامرزی کرد. استاد نیز همانجا فی البداهه ابیاتی را در جواب آن شعر سرود که متن آن را هنوز نزد خود نگه داشته ام.
متن کامل شعر خوانی مرحوم محمدعلی خان غیرت، به شرح ذیل است:
خیر مقدم به حضرت استاد / آنکه داد کلام و معنی داد
گشته امروز مردم بستک / همگی از زیارتت دلشاد
همه گویند با کمال خلوص / خانه ات بود تا ابد آباد
افتخار تمام ایرانی / نام نیکت نمی رود از یاد
اوستادا نمی توانم گفت / که دگر چون تو مام میهن زاد
غیرت امروز باشدت از وصلت / سرفراز و ز رنج و غم آزاد
استاد فرامرزی نیز فورا در پاسخ به این شعر آقای غیرت، این شعر را فی البداهه سرود:
سالها عمر من به غفلت و جهل / در پی گلرخان تهران بود
این یکی برده دل به غنج و دلال / وآن دگر سرخوش و غزل خوان بود
بی خبر ز قوم و خویش و تبار / دل به سیر اوین و شمران بود
گاه اندر پلاژ بابلسر / گاه دیگر به رشت و گیلان بود
خواب دیدم شبی که در وطنم / حلقه گردم گرد یاران بود
صبح برخواستم ز شیرین خواب / تنم از وجد و شوق لرزان بود
گفتم ایدل تباه کردی عمر / چند باید چو طفل نادان بود
زود برخیز ساز و برگ رحیل / تا به کی بایدت به تهران بود
زود رفتم به سوی مهرآباد / غلغل از خاک تا به کیوان بود
من گذشتم ز جمع و جت سوار شدم / جت به زیرم چو مرغ پران بود
زیر پایم زمین خشک و خراب / هرچه دیدم جمله بیابان بود
تا رسیدم به بندرعباس / شهرکی خوش نما نمایان بود
بعد از یکروز عزم ره کردم / ره نه بل جایگاه غولان بود
تا رسیدم به بستک آن دیار عزیز / که ز طفلی مرا چو جانان بود
گرد من همچو شمع جمع شدند / هر چه عامی و سید و خان بود
زآن میان اوستاد دانش مند / غیرت آن شاعر سخندان بود
لفظ او جمله شوخ و نغز و ظریف / شعر او به ز در و مرجان بود
چند بیتی در جواب او دادم / همچو زیره به سوی کرمان بود
عذرخواهم ز غیرت استاد / گرچه شعرم چو بند تنبان بود
.
یوسف صابری با اشاره به اینکه استاد در این سفر بعد از ۴۰ سال بود که فرصت دیدار از زادگاه خود را بدست آورده بود، می افزاید: روز بعد راهی منطقه جناح و فرامرزان شدیم. عکس موردنظر در جناح و در نزدیکی برکه های قدیمی خان و شیخ ثبت شد و پس از آن به اتفاق جمعی از معتمدین جناحی، ناهار را در قلعه معروف جناح مهمان مرحوم عزیزالله خان بنی عباسی بودیم.
.
آقای صابری با اشاره به اقامت ۳ روزه استاد فرامرزی در زادگاهش روستای گچویه، تصریح می کند: طی روزهای اقامت، افراد و مقاماتی از مناطق مختلف هرمزگان، فارس و بوشهر در روستا حضور پیدا می کردند و ضمن عرض خوش آمد و ادای احترام، برای پیگیری امور منطقه ای و محلی از ایشان کمک و مشورت می گرفتند. استاد به منطقه خود علاقه و عرق فراوانی داشت و در گفتگوهایش نیز از زبان غلیظ خودمونی یا اچمی استفاده می کرد و در تهران نیز اگر یکی از خودمونی ها به او مراجعه می کرد یا با او روبرو می شد، به قول معروف هوش از سرش می رفت.
.
در آخرین قدم، برای اخذ توضیحاتی درمورد نحوه ورود این عکس به گنجینه تصاویر تاریخی موزه مردم شناسی جناح و سابقه روابط معتمدین شهرجناح با مرحوم استاد فرامرزی، به سراغ عبدالرحمن عبداللهی موسس و مسئول این موزه رفتیم.
.
آقای عبداللهی ضمن ابراز خشنودی از نگارش یک توضیح جامع و مبسوط در مورد این عکس در وبسایت جناح آنلاین، می گوید: این عکس را جناب آقای عبدالله ملا به موزه اهدا کرده اند و از این بابت از جناب آقای ملا بسیار سپاسگزاریم. درمورد استاد فرامرزی و ارتباط ایشان با مرحوم حاج احمد درود که که در عکس نیز به اتفاق مرحوم عزیزالله خان در کنار یکدیگر ایستاده اند، می توانم به نکاتی اشاره کنم. مرحوم استاد فرامرزی با مرحوم حاج احمد درود آشنائی نزدیکی داشت. مرحوم درود در جایی تعریف می کند که وقتی می خواستم مجوز تاسیس سردفتری ازدواج و طلاق را در شهر جناح اخذ کنم، به اتفاق استاد فرامرزی در تهران به دیدار وزیر وقت فرهنگ و ارشاد رفتیم. وزیر به فرامرزی می گوید که اگر آقای درود دوست شماست، از او امتحان نمی گیرم چراکه دوست شما همچون خود شما فاضل است. مرحوم استاد فرامرزی پاسخ می دهد که اتفاقا باید از دوست من امتحان بگیرید.
.
موسس موزه مردمشناسی جناح ادامه می دهد: مرحوم درود نقل می کرد که وزیر فردی جوان و کم سن و سال بود اما سواد خوبی داشت و سوالاتی را از کتاب معلقات سبع به صورت مصاحبه از بنده پرسید و بالاخره مجوز تاسیس این دفتر صادر شد.
جدای از این نکات جالب توجه؛ باید ببینیم استاد عبدالرحمن فرامرزی در فضای عمومی و رسانه ای کشور چگونه معرفی شده است؟!
دانشنامه آزاد ، ویکیپدیا استاد فرامرزی را اینگونه معرفی کرده است: عبدالرحمن فرامرزی (زاده ۲۱ مرداد ۱۲۷۶ خورشیدی در روستای گچویه، دهستان فرامرزان، بخش جناح، شهرستان بستک، استان هرمزگان ( درگذشته ۲۰ تیر ۱۳۵۱ در تهران) روزنامهنگار و سیاستمرد ایرانی است. عبدالرحمن فرامرزی، نویسنده معاصر و استاد دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری و مؤسس و مدتی سردبیر روزنامه کیهان بود. او به همراه برادر بزرگ خود احمد فرامرزی چند دوره وکیل مجلس شورای ملی بود. عبدالرحمن فرامرزی در گچویه یکی از دهستانهای بزرگ منطقه فرامرزان از توابع بخش جناح شهرستان بستک هرمزگان (هرمزگان کنونی و لارستان قدیم) به دنیا آمد. پدر وی شیخ عبدالواحد نام داشت. در سنین جوانی عازم کشور بحرین شد و در مدارس آن کشور به تحصیل علم پرداخت. پس از مدتی دوباره به زادگاه خود برگشت. سپس به تهران کوچید و در آنجا به مراتب بالا رسید و از مشاهیر روزنامهنگاران آن دوران شد.
.
استاد عبدالعلی صلاحی پژوهشگر برجسته تاریخ و فرهنگ از شهر گراش در معرفی استاد فرامرزی می گوید: عبدالرحمن فرامرزی در سال ۱۲۷۶ شمسی در روستای گچویه مرکز بلوک فرامرزان، در شهرستان بستک، متولد شد. تحصیلات مکتبی و مقدماتی را در محضر پدر بزرگوارش، ملا عبدالواحد کسب کرد. سپس به علت بروز ناآرامیهایی در محل و دشمنی بین عشیره، به بحرین مهاجرت کرد و تحصیلاتش را در آن کشور ادامه داد. راهیابی به محافل ادبی تهران و آشنایی با دانشمندان و رجال صاحبنام نقطهی عطفی در زندگی عبدالرحمن بود. او در سال ۱۳۰۲ در وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) به عنوان معلم ادبیات، منطق، فلسفه، صرف و نحو و قرائت عربی مشغول به کار شد. سپس به عضویت در وزارت امور خارجه در آمد. عبدالرحمن نشریه تقدم، از نشریات وزین آن زمان، را با همکاری برادرش احمد و با حضور نویسندگانی همچون رشید یاسمی، مجتبی مینوی، تقیزاده، دشتی و احمد کسروی راه اندازی و یازده شماره از آن را منتشر کرد. در همان دوره پهلوی اول، اداره بازبینی مطبوعات تشکیل و علی دشتی مسئول آن شد و سپس مسئولیت به عبدالرحمن فرامرزی سپرده شد. مرحوم مصباحزاده، سیاستمرد اهل اوز، او را به دنیای سیاست آورد. مجوز نشریه کیهان ابتدا به نام عبدالرحمن صادر شد. بعدها او امتیاز آن را به مصباحزاده واگذار کرد و خودش نزدیک به سی سال مدیر آن باقی ماند. در طی این سالها، او تقریبا هر روز یک مقاله در کیهان منتشر کرد، و به یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان آن زمان تبدیل شد.
.
او از دوره پانزدهم، یعنی از سال ۱۳۲۶، به مجلس شورای ملی نیز راه یافت. در دو دوره اول، او از لار کاندیدا شد. در مجموع شش دوره نمایندگی مجلس را که در آن زمان دو ساله بود، تجربه کرد. به گفته عبدالعلی صلاحی، «فعالیت او در مجلس با مواردی که در کیهان مینوشته ارتباط مستقیم داشته است.»
.
** لازم است اشاره شود، نکات و توضیحاتی درباره ی جزئیات سفر استاد فرامرزی به زادگاهش و اقامت ایشان در بندرعباس، بنابر درخواست فرهنگی گرانقدر جناب آقای صابری به متن گفتگو اضافه شده است. (شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹)
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
به به لذت بردم. چه گزارش خوبی و آفرین بر شما که این خاطرات را ثبت کردید. به ویژه با ثبت هر دو شعر سروده شده این گزارش بسیار ارزشمند است. همچنین با تشکر از آقای ملا و درود بر ذوق و سلیقه شان
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۲