عالی بود.

روز * مادر * گرامی باد

مادری خواست چهارتا اولاد کوچکش زودتری بخوابند تا برای جشن روز عید فردا، صبح زود بیدار باشند. به ذهنش آمد که با داروی سرفه وشربت به آنها بدهد تا زودتر خوابشان بگیرد. شربتهای خواب آلود اسمهای زیادی دارد، مثل: هیستامین،هستوب، اکتفید که عکس یک اسب رویش کشیده شده... ماجرا رو ادامه میدیم، آن دارو را در شیربچه ها قرار داد و به همه آنها یک استکان داد وآنها نیز آشامیدند. پدر از کار رسید و خواست طعم شیری که باقیمانده بود را بچشد. همینکه جرعه ای از نوشید شکمش درد گرفت و به حمام رفت، موقعی که بیرون آمد به یاد بچه هایش افتاد. از زن پرسید آيا بچه ها هم از این شیر نوشیده اند؟؟؟ گفت: بله، مرد فورا نزد بچه هایش رفت.... خواست بیدارشان کند. از بیمارستان آمبولانس خواست اما.... اما این آخرین خوابشان بود و پس از آن هرگز از خواب بیدار نشدند، خداوند رحمتشان کند. بعد از بررسی وسوال از مادر معلوم شد که با افزودن داروی سرفه به شیر، شیر به ماده ای کشنده تبدیل می شود، از این جریان ناگوار تا به امروز مادر در حالتی روانی قرار دارد و برایش تاسف می خورند... که با دستان مادری خودش فرزندان خویش را به کشتن داد.
از خدا بترسید در مورد فرزندانتان! تقوای خدا را درباره بچه هایتان رعایت کنید، که امانتی در دست شمایند. از اضافه کردن هر نوع دارویی به نوشیدنیتهای اطفال بپرهیزید چون (خدای نکرده) برخی از آنها به سمی کشنده تبدیل شوند و جگرگوشه های دلتان را از دست دهید. این ماجرا را به دیگران، به ویژه مادران بفرستید، خداوند جزای خیرتان میدهد.7