در طول تاریخ ، جوامع بشری دچار فراز و نشیب های بسیاری شده اند . گاه یک جامعه آنچنان مراحل رشد و ترقی را پیموده است که علاوه بر خود ، در رشد و بالندگی دیگر جوامع نیز نقش داشته است. در مقابل جوامعی وجود داشته اند که روبه انحطاط نهاده و صفحاتی تاریک را در تاریخ از خود بر جای گذاشته اند . علت صعود و نزول جوامع انسانی را می توان در اندیشه های حاکم بر آن جامعه جستجو کرد . این اندیشه است که می تواند آثاری مفید و یا ویرانگر از خود بر جای گذارد . اندیشه های نیک و بد قدمتی به قدمت انسان دارد . اگر به اطراف خود نظری افکنیم و در اوضاع و احوال جامعه ی خود قدری بیاندیشیم ، نمونه هایی از این اندیشه های مفید و مضر را مشاهده خواهیم کرد . در این فرصت قصد آن دارم که پیرامون یکی از این تفکرات و اندیشه های ویرانگر و پست که در شهرمان با آن روبه رو هستیم قدری سخن گویم .
قومیت گرایی معضلی است که جامعه ی جناح آن را به وجود آورده? و خود با آن دست و پنجه نرم می کند . با آنکه قومیت های مختلفی در شهر ما ساکن هستند ، معضل مورد بحث بیشتر به دو قومیت جمسی و اوزی بر می گردد . البته این گونه نیست که همه ی مردم جناح قومیت گرا باشند ولی می توان گفت که آثار شوم وجود چنین تفکری در میان توده ای از مردم کاملا هویداست .
درست نمی دانم از چه دوره ای اندیشه ی پست و سخیف قومیت گرایی در اذهان گروهی از مردم جای گرفته است . با این حال می توان گفت که رقابت انتخاباتی اولین دوره شورای اسلامی جناح ، نقش بسزایی در ایجاد و شعله ور کردن قومیت گرایی? داشته است . آنگاه که برخی از کاندیداها و یا برخی از هوادارانشان از هر دو قوم اوزی و جمسی برای پیروزی در انتخابات دست به خیانتی بزرگ زدند . در مجالس و محافل خصوصی تعصب و غیرت قومی را شعله ور می ساختند تا بتوانند از این شکاف و اختلاف قومی به نفع خود و همفکرانشان استفاده کنند . ننگ بر آنان باد .
از آن دوران به بعد در ایام انتخابات شورای اسلامی و مجلس ، بوی متعفن اوزی گری و جمسی گری فضای جناح را آلوده می سازد . کینه ، بغض ، دشمنی ، اتهام زنی ها و بی احترامی به یکدیگر ... به گونه ی وحشتناکی شیوع می یابد . پای نحس قومیت گرایی به ورزش ما نیز کشیده شده است که در آینده در این باره سخنانی خواهیم گفت .
بدبختی ما بدین جا ختم نمی شود . افرادی هستند که تعصب قومی ، آن ها را به جایی رسانده که حتی در معاملات ، خرید و فروش و روابط اجتماعی خود ، نیز اولویت را به هم قومی های خود می دهند .
اندیشه در اوضاع و احوال شهرمان مرا بدین نتیجه رسانده است که محرکان اصلی قومیت گرایی در جناح از هر دو قوم اوزی و جمسی از میان بزرگان و افرادی هستند که در مسایل اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جناح نقش بیشتری دارند. اغلب افرادی که در مسائل سیاسی در میان همفکران خود مقبولیت بیشتری دارند و سخن آنها از برش خاصی برخوردار است و به عبارت دیگر تئوریزیسین و اتیدئولوگ برخی از جِناح های سیاسی هستند ، دارای دیدگاهی قومی هستند که در میان افراد مختلف دارای شدت و ضعف می باشد . حال اگر به نزد آنان بروی و دیدگاهشان را در مورد قومیت گرایی جویا شوی ، با پررویی تمام آن را قبیح دانسته و پیشرفت جناح را در قبال عدم وجود قومیت گرایی می دانند. فراموش نخواهم کرد آن روزی که یک متعصب قومی گرا رو به بنده کرده و از ضرر و زیان هایی که قومیت گرایی بر پیکر جناح وارد آورده سخن می گفت . در همان حال این دو بیت در ذهنم تداعی می شد :
? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند? ? ? چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس? ? ? ? ? ? ? توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند?
قومیت گرایی در برخی از افراد آنچنان با روح و درونشان سرشته شده است که با کمال تأسف ، ملاک درست? و نادرست و حق و باطل را قومیت می دانند و این تعصب قومی در قضاوت هایشان نیز موثر افتاده است . گویی نه دینی دارند و نه وجدانی .
نمی دانم در بدو ورود اقوام اوزی به جناح نیز ، این تعصبات وجود داشته است یا نه . شاید بهتر بود که اوزیان با ورودشان به جناح ، زبان میزبانان خود را می پذیرفتند . شاید این امر باعث می شد که امروزه شاهد چنین تعصبات بنیان کنی که در هر دو قوم ریشه دوانده ، نباشیم . به عقیده ی بنده آنچه که در قرن های گذشته اوزیان را مجبور به ترک خانه و روستاهای خود کرده است ، جبر و شرایط اجتماعی آنان بوده است .شاید آنان برای بقای خود ناگزیر به مهاجرت به مناطق جنوبی ترشده اند .آخر در آن دوران چه چیزی جز جبر محیطی می تواند آدمیان را متقاعد به ترک خانه و کاشانه ی خود کرده باشد؟ اجداد اوزیان را نمی توان به خاطر مهاجرتشان به این مناطق سرزنش کرد زیرا همانطور که بیان شد به احتمال قریب به یقین شرایطی خاص آنان را مجبور به ترک خانه ی خود کرده است . ولی اگر آنان در بدو ورودشان ، نسبت به قومیت خود تعصب از خود نشان داده اند ، بدون شک مقصران واقعی همان ها هستند و اگر این تعصب قومی از میزبانان آنان شروع شده باشد ، همانا مقصران واقعی میزبانان می باشند .? ? ? ? ? ?
آنچه که مورد مذمت است ، تعصب قومی می باشد که در میان برخی از مردم? شهرمان وجود دارد و امروزه جریانات سیاسی کثیفی که مانند غده های سرطانی بر پیکر شهرمان افتاده اند ، خواسته یا نا خواسته به این تعصبات قومی دامن می زنند . چیزی که واضح و مبرهن است ، این است که هر دو قوم جمسی و اوزی در پیشرفت جناح نقش داشته اند . اگر شهرمان پیشرفتی کرده ، همه ی مردم جناح عامل این پیشرفت بوده اند و اگر عقب تر از آن چیزی هستیم که باید باشیم ، این جا نیز همه ی مردم جناح عامل این عقب ماندگی بوده اند .
اما راه حل چیست ؟
چیزی که مشخص است این است که معضل مورد بحث را به یکباره نمی توان حل کرد بلکه ممکن است دهها سال به طول بیانجامد . به عقیده ی بنده دوای این مرض را باید در اسلام جستجو کرد . اسلامی که توانست مردم مدینه که تا حد پدرکشتگی با یکدیگر دشمن بودند و کینه و دشمنی قومی داشتند را با یکدیگر برادر نماید ، متعصبان ما را نیز می تواند با یکدیگر همدل و همفکرگرداند . مردم مدینه از دو قوم اوس و خزرج تشکیل می شدند . مخالفت و دشمنی این دو قوم با یکدیگر در تاریخ مشهور است . بارها و بارها به جنگ با یکدیگر پرداخته بودند . فردی از این دو قوم نبود مگر این که برادر ، پدر و یا یکی از اعضای خانواده اش در یکی از این جنگها کشته? نشده باشد . شعرای هر یک از دو قوم در مجالس خود ، با سرودن شعرهایی حماسی خاطرات آن جنگ ها و کشته شدگان را زنده می کردند . از طرفی غیرت و تعصب قومی و از طرف دیگر کینه ، بغض و عداوت در دلشان شعله ور می گشت . با آمدن اسلام در میان آنان ، به تدریج عداوت و دشمنی جایش را به برادری و همدلی داد .این از آن جهت است که اسلام در تلاش است که توجه انسان را به خداوند جلب نماید . هرچه گرایش انسان به خدا بیشتر باشد ، به همان اندازه از تعصبات ویرانگر قومی کاسته خواهد شد . پیامبر (صلی الله علیه وسلم) همواره به یارانش متذکر می شد که هیچ قومیت و نژادی بر دیگر نژادها برتری ندارد .
این سخن محمد (صلی الله علیه و سلم) است که می فرماید :
{يا أيها الناس أن ربكم واحد و إن أباكم واحد ألا لا فضل لعربي على عجمي و لا لعجمي على عربي و لا لأحمر على أسود و لا أسود على أحمر إلا بالتقوى إن أكرمكم عند الله أتقاكم}
(ای مردم ، پروردگار شما یکیست و پدر شما یکی است . آگاه باشید که نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه قرمز بر سیاه و نه سیاه بر قرمز مگر به تقوای خدا . همانا بزرگترین شما در نزد الله با تقواترین شماست .)
اگر ما ایمان و اعتقاد آگاهانه دینی را در خود بیشتر و بیشتر پرورش دهیم ، به مقدار بسیار زیادی از تعصبات پوچ قومی در شهرمان خواهد کاست . ایمان واقعی ، قلوب مومنان واقعی از هر قوم و قبیله ای? را به یکدیگر پیوند خواهد داد و این پیوند قلوب با مطالعه ی قرآن و تفکر در آن و مطالعه سیره و احادیث پیامبر اسلام (صلی الله علیه و سلم) قوی تر خواهد شد . با مطالعه ی قرآن و تاریخ پیامبر (صلی الله علیه? سلم) است که انسان متوجه می شود در هیچ جای آن بحثی از قومیت نشده است و نه تنها ارزشی به آن نداده بلکه آن را مورد مذمت خود قرار داده است . به عقیده ی بنده اسلام می تواند این مرض را تا حد زیادی در افراد جامعه درمان نماید ، البته برای افرادی که بخواهند درمان شوند .
سخن آخر ...
انسان هایی که خواب باشند را می توان بیدار کرد ولی کسانی که خود را به خواب زده اند را نمی توان بیدار کرد . این نوشتار تلاشی بود برای بیدار کردن وجدانهایی که به خواب رفته اند .
و ای وجدان من...
نکند که تو خود به خواب روی و تو را نسزد که بیمار شوی . بیدار باش تا به حرکت در آوری وجدان های خفته را . به هوش باش تا زمانه تو را نفریبد و تو را از اطرافیانت غافل نسازد .
ای وجدان من ، به یاد آور? آن زمانی که پیام پروردگارت بر تو عرضه شد و تو را سخت تکان داد .آنجا که می فرماید :
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ...} نساء – 135
(اي كساني كه ايمان آوردهايد ! دادگري پيشه سازيد و در اقامهي عدل و داد بكوشيد ، و به خاطر خدا شهادت دهيد? هر چند كه شهادتتان به زيان خودتان يا پدر و مادر و خويشاوندان بوده باشد ...)
آنجا بود که دانستی سخن حق را باید گفت حتی اگر دوستان و نزدیکان را خوش نیاید .
خوانندگان گرامی
این سخن پروردگار است که می فرماید :
{... إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ...}رعد – 11
(...خداوند حال و وضع هيچ قوم و ملّتي را تغيير نميدهد مگر اين كه آنان احوال خود را تغيير دهند...)
دریافتم که تغییر جناح در گرو تغییر مردم جناح است . پس به خود آمدیم و از خود شروع کردیم . نخست به اصلاح خود پرداختیم و همچنان ادامه خواهیم داد و فریاد بر می آوریم که «خدا با ماست» .
از شما خوانندگان بزرگوار می خواهم که به این نوشته با سعه ی صدر بنگرید و منصفانه در مورد آن بیاندیشید . امید آن دارم که با انتقادات منصفانه و پیشنهادات دلسوزانه ی شما ، خطاهای احتمالی خود را که در این نوشته دچار آن شده ام دریابم.
به امید آنکه زندگی مان آنگونه باشد که در پیشگاه خداوند بتوانیم به او بگوییم :
ای خدای بزرگ ، در قبال مردم خود بی تفاوت نبودیم و در مقابل مشکلات جامعه مان ساکت نماندیم.
? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? یوسف خورشیدی
نظرات
۲۶ فروردین ۱۳۹۲، ۷:۱۳farshid.ahmadi:
تعصب خوب است ولی نه روی قوم بلکه بر روی جناح نام جناح ، افتخار جناح و ابادانی جناح. تعصب قومیتی یعنی عقب ماندگی ذهنی و پسرفت .
به نظر من این تعصب های کورکورانه کم کم (به حمد الله) ریشه کن میشود و این تعصب ها در بین نسل جدبد کمتر دیده می شود . مدرسه جایی برای تعصب کشی شده (چون دوستان از بین هم سنان تعیین میشودند و نه از روی قوم و گروه ...) و امیدوارم شما دبیران کاتالیزگر این واکنش باشید که تعصب را نابود و بجای ان دوستی و همکاری تولید کنید .
۲۶ فروردین ۱۳۹۲، ۲۲:۰۰vahid:
حس میکنم یکی از دلایلی که تا به حال کامل موفق به حل آن نشده اند و نشده ایم از عده ای نشات میگیرد که یا وجود این معضل را انکار می کنند یا هم اینکه آن را به قوم مقابل نسبت می دهند. جالب است خود را مبرا میدانند در صورتی که با نسبت دادن قومیت گرایی به قوم مقابل یعنی اینکه خود آن شخص قوم گراست. وگرنه نیازی نمی دید دوباره مردم را دو دسته کند.
یک نکته از متن شما را بسیار پسندیدم اینکه "انسان هایی که خواب باشند را می توان بیدار کرد ولی کسانی که خود را به خواب زده اند را نمی توان بیدار کرد" و متاسفانه همان قشر تاثیرگذار جامعه خود را به خواب زده اند. چرا که منفعت آن را بیش از مضراتی که برای خودشان دارد میبینند و دقیقا به خاطر این است که تنها خود را در نظر دارند نه ضرری که به جامعه میرسد. ( و به گفته شما قبلا یکی از ابزارهای انتخابات شورا بوده است )
اما چه باید کرد؟ به نظرم با اینکه افراد تاثیر گذار خود را به خواب زده اند اما اگر ما فعالیتمان را در این زمینه بیشتر کنیم و تعداد بیشتری از درون نسبت به این معضل نفرت داشته باشند ( بگذار همان تاثیرگذارها خودشان را به خواب بزنند ) بلاخره این تنه هرچند هم محکم باشد دربرابر آگاهی اکثریت جامعه کم خواهد آورد.
پس بیاییم از خودمان شروع کنیم و سعی کنیم اول اینکه خود را مبرا ندانیم ( هر چند قومیت گرایی در ما حداقل باشد اما صفر صفر نیست ) و بعد سعی کنیم روز به روز این مورد را از مسائل مختلف حذف کنیم تا کم کم در نگاهمان بی ارزش جلوه کند. این خطاب به مخاطب نیست بلکه اول از همه خطاب به خودم است.
۲۷ فروردین ۱۳۹۲، ۰:۵۱abdollah_abi:
نکته بسیار ظریف و خوبی رو یوسف خورشیدی اشاره کرده که بنظرم اگه متوجه اون نباشیم تلاشهامون در زدودن این غبار از جامعه مون هیچ تاثیری نخواهد داشت. اینکه بعضی باوجود اینکه از منشا های این تعصبات هستند اما درحرف و زبان از بدگوترین ها نسبت به این موضوع اند.
بنظرم وقتی بتونیم این اشخاص رو که دیگه از مرز اصلاح گذشته اند، شناخته و محدود کنیم به اهداف بسیار نزدیکتریم .همونطور که آقای خورشیدی گفتند معمولا عرصه ی ظهور و بروز تفکرات متعصب، صحنه های سیاسی جامعست . بالاخره در سیاست وقتی در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرند، اصل بر وفق دادن خود با شرایط جدیده . پس میشه با محدود کردن اونها کلی از مشکلات تعصب کور رو برطرف کرد
کی میشه این افراد خاص رو شناخت؟ با نگاه به عملکردها در صحنه های مختلف . البته نه فقط از دید خودشان . چون معمولا همین افراد - که عملا بیشترین نقش رو در ترویج تعصبات دارند و در کلام از مخالفان اون - را نمی شود با صحبت های خودشان سنجید بلکه باید در متن جامعه دنبال حقایقی در مورد اونها گشت و همه ی اونها رو هم مورد راستی آزمایی قرارداد تا درپایان بتوان با اطمینان به شناخت از این افراد رسید.
در کل هم میشه با کارهای فکری و فرهنگی که یوسف هم اشاره میکنه به مقابله? با این رفت
۲۷ فروردین ۱۳۹۲، ۲:۴۴pce:
انتخابات شورا نزدیک است و باز هم شاهد همچین بحث هایی خواهیم بود.واقعا فضای کثیفی هست.
۲۷ فروردین ۱۳۹۲، ۲۲:۰۸محسوس:
۲۷ فروردین ۱۳۹۲، ۲۲:۲۰vahid:
حرف شما از این جهت درست است که معنی جمسی یعنی چی ولی الان بحث سر این موضوع نیست. من فکر میکنم و تقریبا مطمئنم منظور همان لفظ معمول آن است.
۲۷ فروردین ۱۳۹۲، ۲۲:۲۴محسوس:
۲۷ فروردین ۱۳۹۲، ۲۲:۳۷vahid:
خب راه بهتر اینه که همه شهروندان جناحی رو جناحی بدانید تا حساسیت های قبلی مانع تفهیم شدن به دوستان نشه. بهتر نیست؟ ( حرف شما در مورد معنی این کلمه کاملا درسته ولی مطمئنا قبول دارید که همه اینو نمیدونند )
در هر حال همه چیز با یک اسم حل نمیشه. مشکل فقط لفظ نیست، بلکه مسائل دیگریست که در متن آقای خورشیدی ذکر شده. برای هر کدام راه حلی میخواهیم.
ولی جواب سوالتان را به خود آقای خورشیدی واگذار میکنم چون از ایشون پرسیدید و من بحثم فقط رو همین کلمه بود.
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۴:۱۵محسوس:
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۵:۱۳yousef_kh:
من از هیچ جناح خاصی دفاع نمی کنم که بخواهم شما را محکوم کنم .دوست داشتن زبان و شهر خود گناه نیست . بنده توضیح داده ام که قومیت گرایی مضر چگونه ویژگی هایی دارد و فکر می کنم که خود شما هم می دانید. قومیت گرایی که
در حوزه سیاسی و اجتماعی باعث دو قطبی شدن جناح شده را بنده مضر می دانم .
دوست گرامی ، کسی که در مقابل قومیت گرایی یک جناح خاص بایستد را ما محکوم نمی کنیم بلکه ما شخصی را محکوم می کنیم که برای مقابله با قومیت گرایی جناحی خاص ، خود نیز رو به قومیت گرایی بیاورد و از آن طرف بام بیفتد .
اما در مورد سخنان من در مورد جناحهای سیاسی باید عرض کنم که سخن بنده این است که برخی از جناحهای سیاسی از هر دو قوم اوزی و جمسی به دنبال ایجاد شکاف بین مردم هستند تا به اهداف خود برسند . برای این سخنم دلیل دارم
که البته قوت آنها صد در صد نمی باشد در حدود 90 در صد می باشد و بنده نمی توانم به افرادی که یقین صد در صد در اثبات گناهشان ندارم اتهام بزنم .و اگر یقین هم بر گناهکار بودن آنها می داشتم? از ذکر نام آنها خودداری می کردم .
به همین دلیل از ذکر آن با جزییات معذورم .ولی به نظر من همین دلیل کافی است که در جریانات سیاسی و در ایام انتخابات ، بیش از پیش بوی متعفن قومی گرایی به مشام ما می رسد .
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۵:۴۰armena:
آقا تو یه شهر هر کس از جایی اومده بلاخره !!!! که اون شهر بزرگ شده و پیشرفت کرده...مثل همه شهر های دیگه !!!! برادر محسوس شما که میگین:(البته بعضی از همشریا تا بهشون میگن جمسی بهشون بر میخوره ومیگن ما اوزی هستیم)
تا دیروز میگفتیم جناحی هستیم دوستان با ساطور و قمه میفتادن دنبالمون !!! ( اینجاش یکم حماسی شد ببخشید ) میگفتن همانا جمسی جناحیست و بس !!! شما بیا ابتدا بپذیر منه انسان ( مثل خودتم ) تو جناح بزرگ شدم پس جناحی هستم...همین قدر کافیه!!!
نیاز نیست پیچیدش کنیم...قبول دارین؟؟؟
....البته یه چیز بگم در مورد عقیده خودم:
یه زمانی خیلی تعصب داشتم رو شهر جناح...میشه گفت از 19 سالگی کم شد!!! چون متوجه شدم هر جا ادم احساس راحتی کنه همون جا بهترین مکان برا زندگیش هست و دیارشه...به همین سادگی!!!نیازی نیست زیاد غیرتی بشیم برا زادگاهمون!!!
چندان شهر پیشرفته و مترقی هم نیست!!!جا برای زندگی زیاده...موندن تو شهر جناح یه فشار روانی ایجاد میکنه رو ادم...جدا از بحث قومیت گرایی که اشاره کردین...اصلا تو یه شهر کوچک مثل شهر جناح هر اتفاقی بیفته سریع یک کلاغ چهل کلاغ میشه و حرفای خاله زنک بازی و ....
یه چیز جالب بعد پنج شش ماه بیا تو شهر(مثلا خواستیم یه ساعتی به دوستان در متر کردن خیابان کمک کنیم)یه طور نگات میکنن آدم میترسه به خدا!!!!انگار آدم فضایی دیدن.
........................................
اینم نظر من بود...گفتم شرکت کنم تو بحث...بسیار کلی صحبت کردم...نیاین جو سازی کنینا!!!!خوشم نمیاد...بعد بگین آرمنا زادگاه فروشه!!!!(وطن فروش)
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۷:۰۶جناح پرست:
ولی امیدوارم یک روزی این مشکلات حل بشه گرچه الان جلو انتخابات شورا هست و بدتر هم خواهد? شد :021: :035: :035: :035: :035: :035: :banghead: :) :laugh:
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۱۰:۰۳حامی:
یوسف جون? دوره اول شورا چی شده حالا؟چطو بوده؟ما که سن و سالمون قد نمیده.خو شما یه چی بگین بدونیم.این دفه هم اینجوریه؟
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۱۵:۴۲محسوس:
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۱۵:۴۶محسوس:
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۱۸:۳۹abdollah_abi:
اینطور که من دیدم هیچ جوان جناحی هم بر کلمه ی جمسی یا جنسی که میگویند به جناحی ها حساسیتی نداره - خصوصا بعد از مطلبی که محمد پناه گذاشت- پس با بحث هامون به این ضربه نزنیم . بعضی از ما اساسا با پیشفرض اینکه این جوان از فلان اقوام هست پس لابد چنین اعتقادی دارد، وارد بحث میشویم که بنظرم این درست نیست.
این بحث بنظرم همینجا تمامه? و جای بحث بیشتری هم نداره چون اساسا بیهوده بنظر میاد که بهش پروبال داده بشه
امروز نیاز ما شناختن کسانی هست که با توجه به جایگاه اجتماعی ایی یا قدرت و ثروتی که دارند، از بحث قومیت ها که به خودی خود چیز بدی نیست، سواستفاده می کنند؟ . چه کسانی تحمل یک ذره مخالفت با خود را ندارند و چون یک حربه ی منطقی برای وایسادن جلوی مخالفان? ندارند، به ابزار برانگیختن احساسات قومی متوسل میشوند؟؟ چه افرادی ابایی از زیر پا گذاشتن مروت و اخلاق برای مطرح کردن خود و رسیدن به هدف سیاسی شان ندارند؟
البته جای تذکر داره که باید همیشه کسانی که دیگران را قبول ندارند و ازدم مهدورالدم می دانند با کسانی که نمیخواهند در مقابل حق خود کوتاه بیایند جدا کرد.
یک بحث دیگه هم که بنظرم باید توجه کنیم اینه که در کارسیاسی از مخالفتها باید استقبال کرد . وقتی مشکل بوجود میاد این مخالفتها تبدیل به کارشکنی، تخریب، توهین و تحقیر گروهی از طریق برانگیختن احساسات تعصبی گروهی دیگر شود .
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۱۸:۵۹محسوس:
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۱۹:۱۴abdollah_abi:
برای این تجاوز و منفعت طلبی شان هم هست که مجبورند از حربه ی برانگیختن تعصبات بهره بگیرند .
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۲۰:۱۸vahid:
ولی ما نمیتونیم کلمات رو اونطور که دوست داریم معنی کنیم. من روی شهرم تعصب ندارم ( به معنی دوست داشتن بی منطق ) و باعث بشه جایی که حق با کسی دیگست فقط به خاطر تعصب رو شهرم حق رو پایمال کنم، در مواردی که حق و ناحقی نیست که اصلا چنین چیزی مطرح نمی شود، ولی میبینید که در حد خودم هم برای شهرم فعالم. چون آدم باید به جامعه ای که بهش خدمت شده خدمت کنه. و این وقتی بیشتر میشه که شهرت رو واقعا دوست داشته باشی به خاطر مردمش.
همه در برابر تغییر مقاومت میکنند ( چه درست چه اشتباه ) حالا میخواهد اوزی باشد، جمسی باشد یا شیخان. این ویژگی مشترک همه آدم هاست ولی باز شما الان میاید یک گروه را مستثنی میکنید.
ببینید به طور رسمی اسم شهر ما جناح هست. پس شما نمیتونید از کسی که خودش رو جناحی میدونه ایراد بگیرید و بخواهید لغت دیگه ای رو انتخاب کنه تا وقتی نتونید اسم کنونی ایرادی ازش بگیرید ( هر کسی که 5 سال بیشتر در یک شهر زندگی کنه شهروند اونجا به حساب میاد )
این از این.
از طرفی چرا شما کل مشکل رو در یک لغت میبینید؟! به نظرم کوچکترین مشکل تو این زمینه است. اینکه اسم یه گروهی عوض بشه هویتشون عوض نشده و همواره به طرق مختلف از این هویت برای ضربه زدن یا منفعت طلبی استفاده میکنند نه اسم گروه.
ضمنا میدونید مشکل الان چیه؟ اینه که آقای خورشیدی میگن از بزرگان که این قومیت گرایی رو گسترش دادن و... "محسوس" میان و میگن شما منظورتون فلانیه. اگه قرار باشه هر کسی اونی که مورد پسندشه رو مصداق این جمله قرار بده و باز اون تعصبش رو نشون بده هیچ وقت درست نمیشه. هیچ وقت گفته نشده همه ی بزرگان اینجورین، بلکه بین این افراد عده ای وجود دارند. ضمنا آقای فولادچنگی که مثال زدید به نظرم بدبینانه که به متن آقای خورشیدی نگاه کنید هم نمیتوان ایشان را مصداق جمله آقای خورشیدی بدانید. چون آقای فولادچنگ تا الان که در مسائلی که بحث قومیت گرایی مطرح بوده نقشی نداشتند. پس لطف کنید با مطرح کردن اسم اشخاص و بر هم زدن تاپیک، هدف خوبی که این بحث داره رو منحرف و نابود نکنید!
یعنی شما قبول ندارید که از سه یا چهار قومی که در جناح متداولند ، کسانی هستند که از مسائل قومیت گرایی سوء استفاده میکنند؟ اگر بله خب ما هم میخواهیم این ابزار را از همین تعداد ، فارغ از اینکه از کدام قوم باشند بگیریم و کم کم بحث قومیت گرایی بی ارزش شود. (لطفا به این سوال جواب بدید )
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۲۰:۳۲yousef_kh:
شما از کجا می دونید منظور من چه کسانی است ؟ اصلا آیا شما از موضع من در مورد جریانات سیاسی جناح آگاه هستید ؟ آیا به نظرتان? من متمایل به گروهی خاص هستم ؟ من سخن و منظور شما را خوب فهمیدم . آیا صرف اینکه پدر بنده از فلان جناح است ، بنده نیز دنباله رو پدرم هستم ؟ آیا این اتهام بدون دلیلی نیست ؟ اگر بنده که یقین 90 درصدی داشتم ، یقین شما در مورد بنده در چه حدی است ؟ بنده نیامده بودم آقای فولادچنگ را تخریب کنم . اصلا در آن مقاله بحثی از سیاست نشد .
لطفا نام ببرید که بنده به چه کسانی چسپیده ام تا همه بفهمند . حتما نام ببرید ولی لطفا با دلیل? .
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۲۱:۱۷vahid:
من نگفتم نام کسی پاک بشه یا نشه. این اتفاقا پیشنهاد شما از اول بوده. من راه حل رو تو اینی که شما میگید نمیبینم. من فقط گفتم اینکه همگی خودشون رو جناحی میدانند نقطه مشترکیه که باید روی اون مانور داده بشه نه اینکه حالا از کلمه اصیلی که شما میگویید استفاده شود.
کلا من که مشکل رو از اسامی ( به این عظمت که محسوس بحث میکنند ) نمیبینم و هیچ تمایلی هم به ادامه دادن ندارم چون وقت تلف کردنه.
اگر باز فکر میکنید من قانع نشدم یا شما قانع نشدید بهتر است بحث نکنیم چون در مورد چیزی به این کوچکی این همه بحث شد و اگر قرار بود یکی به قناعت میرسید تا الان شده بود و شاید مشکل از تفاوت طرز تفکر دو طرف است!
من که درباره اسم که چندان مهم نیست، هیچ بحث دیگه ای ندارم. تا مهمتر هست چرا خودمان را سر مسئله کم اهمیتی مثل این خسته کنیم؟
تاکید باید روی افرادی باشه که از این مسائل سوء استفاده میکنند. من حس میکنم شما فکر میکنید مثلا من میگویم در قوم مثلا اوزی ها افراد متعصب نیست. اصلا این طور نیست من خودم به شخصه زیاد از این تعصب های بی جا در قوم اوزی ها دیده ام. آقای خورشیدی هم که گفته اند وجود دارد، بحث بر سر این است که چطور دید مردم را نسبت به این مسائل تغییر دهیم و از دید مردم مسائلی پیش و پا افتاده و بی ارزش باشد.ج/ذچ
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۲۲:۰۵محسوس:
۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۲۳:۵۹pce:
ببخشید ولی ایشون که قویا تکذیب کردن که منظورشون آقای فولادچنگ بوده تو اون مقاله.اینطور که معلومه ایشون هر دلیلی بیارن باز هم شما حرف خودتونو میزنین.به هر حال موضوع این تاپیک اون مقاله ای که ایشون نوشتن نیست و یه بحث دیگست.شما در مطلب دو اقدام بزرگ شهرداری هم کاری به موضوع تاپیک نداشتین و حرفای خودتونو میزدین.اینجا هم همینطور.ایشون یه مطلب گزاشتن که کاملا درسته حالا شما گیر الکی دادین.
۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ۳:۵۹yousef_kh:
حاد را مطرح نمایید.اولا بنده نگفتم تمام رجالی که? نفوذ بر روی مردم دارند ، دیدگاهی قومی دارند . و منظورم از هر دو قوم اوزی و جمسی بوده که صراحتا بیان کرده ام . خدا را شکر با این که صراحتا گفتم از هر دو قوم اوزی و جمسی به قومیت گرایی دامن
می زنند ، با این حال سخن مرا مورد خطاب گروهی خاص می دانید . اگر به صراحت از دو قوم اسم نمی بردم دیگر نمی دانم چه چیزی به من می چسپاندید .
شما که یقینتان نسبت به من در حد 90 درصد است ،تا نتونید یقینتان صد در صد اثبات کنید ، 90 درصدتان صفر است (همان سخنان خودتان). ولی در پاسخ به شما در مورد دنباله روی بنده از جناحی خاص ، چیزی نخواهم گفت
و این اتهامی که به بنده زده اید را به خداوند واگذار خواهم کرد . خداوند در میان ما داوری خواهد کرد .
از خداوند می خواهم که همه ما را با انصاف آشنا گرداند .
۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ۱۳:۴۱andi garcia:
هر کسی موضع خودش رو داره شما هم مطمئنا موضع خودتون رو دارین ولی در این مطلب سعی کردی جوری بنویسی که مثلا از هیچکدوم نیستی
۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ۱۴:۴۰andi garcia:
ولی همشون وقتی میان بستک با لهجه بستکی صحبت میکنند و زبان میزبان رو می پذیرند ولی در جناح بابای جمسی که اصیل جناح هست باید از حقش بگذره شما نباید کد خدا منشی بکنی در این قضیه جوری که نه سیخ بسوزه نه کباب
مطمئنا اگر تعصبی هست از جانب اوزی هاست زیرا اینها باید از این رفتارشون دست بردارند البته همشون چنین خصلتی ندارند ولی تعداد این افراد کم هم نیست. من اگر حرفی اینجا زدم همش خودم شاهدش بودم .مطمئن باشین تا وقتی خیلی ها از جمسی بدشون میاد و جمسی بودن رو همچون دهاتی بودن یا غربتی بودن میدونند که اگر بخواین براتون اسم هم میبرم مثلا چه کسانی و از کدام طایفه این بساط جناح خواهد بود. اگر قرار باشد کسی کوتاه بیاد این جمسی ها نیستن چون اینها در شهر خودشان و به زبان این شهر گویش میکنند ولی کسانی که از سلام علیک کردن با جمسی هم ناراحت میشن باعث و بانی این کدورت ها هستند که مسلما جمسی ها هم عکس العمل نشان خواهند داد که حق طبیعی آهناست.
۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ۱۵:۳۹صلح:
۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ۱۷:۴۹محسوس:
۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ۲۰:۴۸vahid:
قبل از اینکه ما تعصب های قومیتی را کنار بگذاریم باید عینک بدبینی را از چشم کاربران اینترنت ( که اکثرا جوانان و با سوادان جامعه اند ) برداریم. و ضمن آن متنی که نوشته میشود را با دقت بیشتری بخوانند.
یکی که می آید از خانواده نویسنده ایراد میگیرد ( اگر نویسنده مانند شما با نام مستعار نوشته بود باز هم میتوانستید ایراد بگیرید؟! ). شما هم لطف کنید بگویید کی هستید تا ما هم چنین ابزار تخریبی دستمان باشد!
محسوس که در کل مطالب گیرش این است که منظورتان آقای فولادچنگ است؟!! ( من نمیدانم در دوره شورای اول آقای فولادچنگ چند سال سن داشتند که ایشان را بزرگان شهر میدانند!!! احتمال زیاد زیر 20 سال بودن )
یکی که گیر داده باید زبانشان عوض شود، نام دیگری انتخاب کنند و مصداقشان بستک است. شاید ایده آل این باشد که میگویید ولی روش تهاجمی شما نتیجه عکس می دهد. باید بر روی اشتراکات تمرکز کرد نه بر روی اختلافات! در ایران اقوام مختلف و زبان های مختلف وجود دارد نیازی به این نیست که همه را از بین برد، بلکه روی اشتراکات که همه ایرانی هستند تمرکز شود.
حرف ما همین است. نیازی به نابودی نیست. اگر اشتراکات را در نظر بگیریم و سعی کنیم ملاک حق و ناحق اعمال و رفتار هر انسان باشد و نه چیزهایی که خود در آن نقشی نداشته ( مانند قوم، نژاد ، رنگ ، خانواده و... ) مطمئنا به هدف خواهیم رسید.
ولی متاسفانه عده ای روش های تهاجمی را راهکار میدانند و متاسفانه اصرار دارند که روش درست همین است ( و باز متاسفانه یکی از ایرادات گروه دیگر را اینقدر میچسبند و میچسبند تا بگویند کل مشکل از طرف مقابل است. و واضح است به عمد به دیگر جنبه ها اشاره نمیکنند تا خدای نکرده پای خودشان وسط نیاید. در صورتی که ما میگوییم از هر دو سه گروه مقصر هستند اما کم و زیاد دارد )
آخر غرض ورزی تا کی؟!
۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ۲۲:۲۰محسوس:
۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ۲۲:۲۹محسوس:
۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ۲۲:۳۵jabar:
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۲:۰۶استاد طوفان:
وحید جان شما خودتون اوزی هستید و در اینجا دارین پشت اوزی ها را میگیرین . خب محسوس هم یک جمسی و طبیعتا پشت جمسی ها را می گیرد .
در اینکه جناح باید جمسی صحبت کنه هیچ شکی نیست . اوزی ها باید این رو قبول داشته باشن.
اما الآن خیلی از اوزی ها هستن خود رو برتر از جمسی ها میدونن و خیلی از مشکلاتی که بین این دو قوم صورت می گیره از همین جا منشا می گیره
با حرف jabar هم کاملا موافقم
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۳:۲۳جناح پرست:
ولی جناح یعنی جمس و جناحی یعنی جمسی
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۳:۴۱محسوس:
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۴:۱۱استاد طوفان:
محسوس جان من کی به وحید و شخصیت ایشون توهین کردم ؟
شما هم عزیزم تا الآن از قشر جمسی دفاع کردی و داری از این قشر دفاع میکنی
من فقط گفتم یک اوزی از قوم خودش دفاع می کنه و یک جمسی هم از قوم خودش
این بحث ها هم به هیچ جا نمی رسه و همیشه بوده و خواهد بود
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۴:۱۷محسوس:
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۵:۱۶karim:
بالاخره دلیل های اجتماعی و جامعه شناختی وجود داشته که این لهجه تا حدودی مونده در شهرمون.هرچندکه لهجه اوزی جناح با اوزی که در اوز صحبت میشه خیلی فرق کرده.چه از لحاظ واژه چه از لحاظ آهنگ و چه از لحاظ تیکه کلام ها.یعنی شما شروع به صحبت کنین چه اوزی صحبت کنین چه جمسی میگن شما جناحی هستین.
چقدر خوب میشد اگه همه مردم شهرمون با یک زبان صحبت میکردن اما روند نزدیک شدن زبان های مهاجرتی به زبان اصلی شهر میزبان در مواردی که تعداد زیادن ممکنه مدتها طول بکشه.که لازمه اون ایجاد ارتباط و محبت و دوستی بین مردمه.دوران اختلاف ده پانزده سال قبل رو اگه با دوران صمیمیت و اتحاد الان مقایسه کنین میبینین که خیلی از این مسائل حل شده و اکثر اوزی زبون ها با جمسی زبون ها جمسی صحبت میکنن که این بسیار پسندیده است.مخصوصا در قشر جوان و نونهال جامعه
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۱۰:۱۷andi garcia:
من با حرف های این دوستمون که عرض کرد در جناحی بودن همه اشتراک دارن ولی وقتی کلمه جمسی میاد همه قیافه هاشون میره تو هم و حساسیت به این کلمه نشون میدن بسیار موافقم. شما گفتین که بیایم در اشتراک ها را در نظر بگیریم اشتراک در جناحی بودن رو که همه داریم این حرف شما همچون مسکنی موقتی است و دردی از کینه های عمیق بر نمیداره باز هم میگم تا وقتی خیلی ها جمسی بودن رو کوچک بودن میدونند این بساط جناح خواهد بود. زیرا این عمل هکس العمل جمسی ها رو خواه یا ناخواه در بر داره که البته طبیعی هم هست.
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۱۰:۲۸andi garcia:
اگر شنیده ای است شما باید از همان اشخاص بپرسی و جوابش رو بگیری ولی اینکه بدون هیچ دلیل و مدرکی فقط برداشت های شخصی خود را به چنین متنی تبدیل کنی کار درستی نیست. ان شا الله اگر در مباحث اینده قصد داشتین چیزی بنویسی با مدرک باشه خیلی بهتره از اینکه شنیدنی باشه از قدیم گفتن شنیدن کی بود مانند دیدن .
در مورد صحبت های جناب محسوس در مورد آقای فولاد چنگ هم با جناب محسوس موافقم و نیازی به توضیح نمیبینم چون جناب محسوس توضیحات کاملی دادند.
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۱۸:۱۳janah e man:
شما حدودا بیش از یک سال عضو نویسندگان سایت هستید و زمان کافی هم داشتید.بنده تا قبل از این ذهنیتم نسبت به شما چیزی دیگر بود ولی متاسفانه به نظر میاید که افکارتان را به دیگران سپرده اید....
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۱۹:۳۲vahid:
همه که نه. چرا که تا قبل از اینکه آقای پناه مطلبی که قبلا لینک آن را دادم را ننوشته بودند خیلیها نمیدانستند.
اما به نظرم الان خیلی چیزها روشن شده اینکه من فکر میکنم هر کسی جنبه ای از موضوع را تحلیل کرده است. مثلا از نظر من خود اسم چندان اهمیتی ندارد و از نظر دیگری مهم بوده و بر روی اسم بحث میکند. پس اصولا بحث ها جداست و نمیتوان از هم ایراد گرفت. و اگر هم اختلاف نظری وجود دارد نیازی به توهین نیست ( جالب اینجاست که نظرات مخالف با هم بحث کنند نه یکی چیزی بگوید و همه تایید کنند ! )
"استاد طوفان" لطف کنند کل پست ها را بخوانند تا اینگونه نباشد که میگویند مسلما من باید از این گروه حمایت کنم، "محسوس" از فلان گروه و دیگری از دیگری! . من همیشه افراد رو جدا از اطراف ( یعنی اقوام و آشنایانشون ) میدونم. به صرف اینکه کسی بشود آن را در گروهی قرار داد نمیتوان انتظار داشت عقاید آنها را داشته باشد ( چون اکثرا اختیاری نیست ).
من هیچ جا نگفتم هیچ قومی باید از بین برود یا در دیگری حل شود ( این همه بحث کردیم معلوم است که نخواندید که دوباره این را به من میگویید ) . بلکه به نظرم هر فردی هویت های متفاوتی دارد که نیازی نیست هیچ کدام از بین برود. بلکه نباید در حق و ناحق، قومیت ملاک قرار گیرد.
یکی از دوستان پرسیده اند که خود من چقدر در این راه کار کردم، من خودم به شخصه در رفتارم سعی میکنم به بقیه هم بفهمانم که این مورد اصلا مهم نیست ( منظورم موضوع قومیت گرایی است نه اینکه شما پرسیده اید چقدر برای تفهیم واژه جمسی تلاش کرده اید که در یک مطلب کوتاه آقای پناه کاملا همه چیز واضح شد و از نظر من بازی با واژه ها دردی را دوا نمیکند ) و تا جایی که بیاد دارم هیچ وقت نشده نظر کسی را به دلیل مثلا هم قوم بودن یا هر چیز دیگری بپذیرم. ( مثال فراوان است ولی نمیتوان گفت، احتمالا خودتان در جریان باشید ). ولی اینکه مثلا نویسنده نتوانسته نظر عده ای را اصلاح کند ایرادی بر او نیست، چرا که مهم تلاشیست که انجام داده و به دلیل نتیجه نگرفتن نباید سرزنش شود!
سعی میکنم به صورت تصویری منظورم رو برسونم :
[size=8]در صورتی که به صورت اتوماتیک عکس لود نشد اینجا کلیک کنید.[/size]
در دسته بندی بالا ( که مطمئنا نواقص زیادی وجود دارد)، هدف این است که بگوییم ما دارای هویت های متفاوتی هستیم که در رده های بالاتر به هم میرسد. پس نیازی نیست هیچ کدام از این هویت ها از بین برود. هدف این است برداشت اشتباهی که وجود دارد و هویت ها ملاک برتری یا ملاک حق و ناحق قرار میگیرد، از بین برود.
میبینید هر کسی در بسیاری از این دسته بندی ها قرار میگرد که باید بر روی بخش های مشترک مانور داد و تاکید کرد ( و مانند مسکن و دوای موقتی هم نیست ). گروه دانشجویان هم به عنوان یک گروه برای مثال در آوردم که خیلی ها با دانشگاه رفتن در این گروه عضو میشوند. ( یا خیلی مشترکات دیگر بین افراد ). دانشجوها از این نقطه مشترک بسیار زیاد استفاده های خوبی میبرند.
بحث دیگر اینکه ما در خیلی از گروه ها بی اختیار عضو هستیم. به نظرم این عضویت نه برایمان افتخاری دارد و نه منفعتی! ( یعنی نباید داشته باشد ). یعنی ما به صرف ایرانی به دنیا آمدن چرا بتوانیم به ایرانی بودن خود افتخار کنیم؟ حتی برای اقوام جناح هم این قاعده بر قرار است.
هر کسی میتواند به گروهی افتخار کند که در بهبود و خدمت به آن نقش یا تاثیر داشته است. و به آن میتواند افتخار کند. ما میتوانیم به جناحی بودن خود افتخار کنیم وقتی که برای شهرمان تلاش کرده باشیم و بر روی شهرمان اثرگذار بوده باشیم. و چون خوشبختانه اکثر افراد به شهر و مردم جناح خدمت میکنند و نه به قوم خاصی (!) پس میتوانند به جناحی بودن خود افتخار کنند و نه به اینکه از فلان قوم هستند. متاسفانه عده ای افتخار که هیچی، به حدی میرسد که بر روی قوم خود تعصبی دارند درحالی که بر روی چیزی که تاثیری در ان نداشته اند تعصب دارند و کاملا بیهوده و بی معناست.
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۲۰:۰۴pce:
می گویند جنسی یا جمسی.من خودم قبلا تقریبا تعصب داشتم ولی الان میدونم تعصبی پوچ و احمقانه داشتم.باید این فرهنگ بین همه جناحی ها جا بیفتد که جمسی یا جنسی یعنی جناحزی!!و تعصب روی یک واژه به نظر بنده بسیار بچه گانه هست.
و در مورد لهجه هم به نظر بنده هر شخصی با هر زبونی صحبت کنه هیچ مشکلی نداره(شاید بگین اکثر روستاها و شهرهای منطقه به یک زبون صحبت میکنن پس ما هم باید به یک زبون صحبت کنیم) ولی این موضوع اهمیت چندانی نداره وقتی
از خودمان شروع کنیم و نسبت به لهجه و زبون یکدیگر حسایتی نداشته باشیم(البته به نظر بنده فکر کنم تعصبی که در جناح وجود داره به خاطر لهجه نیست بلکه به خاطر نام قوم هاست).پس بعضی ها نباید بگن تمام جناحی ها به یک زبون صحبت کنن.
چون زبون و لهجه ی هر کسی به خود شخص ربط داره.فقط ما باید با فرهنگ سازی مناسب این حساسیت ها رو کم کنیم.
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۲۰:۲۱yousef_kh:
اما پاسخ به اینکه هدف من از نوشتن این مطلب آن هم در این زمان چه بوده است .
ببینید دوست من ،تقریبا از زمانی که به طور نسبی از? اوضاع شهرمان مطلع شده ام ، مشاهده کرده ام که مسایل سیاسی موجود در شهرمان با قومیت گرایی در ارتباط است . خدا را شاهد می گیرم که من از این موضوع ناراحت بوده ام. چه قومیت گرایی
از جانب اوزیان و چه از جانب جمسیان . ناراحت بوده ام از اینکه افراد با افکار سیاسی متفاوت ، از یکدیگر دل گیر و ناراحت می شده اند . ناراحت بودم از اینکه? بین آنها حس تنفر به وجود می آمد . می ترسیدم از اینکه این بار نیز اینچنین محیطی به وجود بیاید .
هدف اصلی بنده این بوده که در ایام انتخابات مطالبی را پیرامون حاشیه هایی که در آن ایام به وجود می آید منتشر کنم و حواشی انتخاباتی جناح را در حد توان خود ، آسیب شناسی کنم . از این جهت است که این نوشتار را که پیرامون قومیت گرایی بوده
به عنوان مقدمه ای مهم و مرتبط با بحث منتشر کرده ام . هدف انتشار بنده آن هم در این ایام فقط همین موضوع بوده . این نوشتار را در این ایام منتشر کرده ام فقط به این دلیل که بتواند مقدمه ای برای نوشته های آینده شود .
ای دوست من اکنون بنده سخنی با شما و دیگر منصفان دارم .
سوالی از شما دارم . مگر من چه چیزی در این نوشتار نوشته بودم که نظر شما در مورد من عوض شده ؟
نوشته ام که قومیت گرایی در جناح در میان توده ای از مردم اوزی و جمسی وجود دارد . آیا شما با این سخن بنده مخالفید ؟
نوشته ام که جناحهای سیاسی که در شهرمان وجود دارد و از هر دو گروه اوزی و جمسی هستند باعث شعله ور شدن قومیت گرایی شده اند . آیا شما با این سخن مخالفید ؟?
نوشته ام که برخی از افراد در جناحهای سیاسی هر دو طرف ، به این اختلافات دامن می زنند .شما را به خدا قسم آیا با سخن من مخالفید؟? حد اقل از جانب اوزیان ، خود بنده شاهد سخنان قومی گرایی? برخی از آنان بوده ام .
ولی از جانب جمسیان بنده به طور مستقیم مشاهده نکرده ام و فقط در حد شنیده های من است و آن از این جهت است که چون جمسیان مرا اوزی می شناسند پیش من چنین حرفهای قومی گرایی نمی زنند .
نوشته ام که در ایام انتخاباتی بوی بد قومیت گرایی به مشام می آید . نوشته ام که باید این تعصب قومی را از بین برد یا حد اقل کاهش داد. با کجای این سخنان من مخالفید ؟
شما را به خدا قسم ، کجای سخنان من خلاف واقع و از روی غرض و مرض بوده است ؟
آیا شما هم مانند برخی نا منصفان معتقدید که بنده با این مطلب می خواسته ام که فضا را به سود گروهی خاص تغییر دهم ؟ اگر این گونه است از کجای سخنان من چنین برداشتی کرده اید .
برادر عزیزم ، اگر هدف من جانبداری از گزوهی خاص بوده (به قول برخی از دوستان نامنصف) ،آیا معقول است که صراحتا به اسم خودم این مطلب را منتشر کنم ؟ خیلی راحت با اسمی مستعار این نوشته و یا نوشته ای تندتر را منتشر می کردم و نیازی
نبود که خود را مرد بد کنم . چگونه برداشت کرده اید که سخنان من به نفع گروهی خاص بوده است و افکارم به دست دیگران است؟کجا رفته است انصاف دوستان ؟
?
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۲۰:۵۳free girl:
۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ۲۱:۵۵abdollah_abi:
چراکه بنظرم تعصبات بین شخصیت های معروف و بطور عام تر افراد مسن تر، ناشی از رشته ایی از ضدیت ها و ضربه هایی بوده که از یکدیگر خورده اند. برای التیام از ضربه هاست که می خواهند رقیب خود را از صحنه خارج کنند و برای این کارشان جز توصل به حربه های تعصب گرایانه راهی ندارند.
امروز ناخواسته ما داریم با نظراتی که ملاحظه ی فکری و اخلاقی زیادی بر آنها نکرده اییم، شاید ناخودآگاه همین جوانان خالی از غل و غش رو به وادی دلگیری از یکدیگر هل می دهیم که سرانجامش شاید خدای ناکرده بتواند تاثیرپذیری این جوانان از همین متعصبان منفعت طلب باشد. چه نیازی وجود داره که مطلبی دلسوزانه رو که توسط یکی از همین جوانان منتشر شده، با جملات و اشاراتی نقد و تخریب کنیم که اساسا در مطلب وجود ندارد؟ امروز اگه ما با حوصله و حسن نیت خود همین مطلب رو نقد می کردیم و نقد کنیم، قطعا در آینده مطالب بهتری رو شاهد خواهیم بود.
دقیقا وقتی اشاره ی دوستان محقق شود ما با پدیده ی شومی که استفاده از واقعیتی موجود هست، یعنی تحریک احساسات قومی، مواجه نخواهیم بود. وقتی همه ما خود را جناحی بدانیم دیگر برای ما منفعت همین شهر مهم خواهد بود و برعکس تا وقتی کسی خود را فلان قومی بداند، منفعت آن قوم برایش مهم خواهد بود. پس بهتر همانکه دیگر سینه چاک هیچ قوم و گروهی نباشیم و فقط و فقط برای شهرمان تلاش کنیم.
ما تجربه چنین کاری را داریم که با جامع نگری همین جوانان، موجی عظیم از حمایت مردمی را از حرکت خود بوجود آوریم .
امروز هم ما در مقابل عرصه ی موثر و مهم انتخابات باید اولا طبق همین مطلب جا را برای متعصبان تنگ کنیم و در ثانی با برانگیختن موج آگاه کردن مردم، منفعت جناح را در اولویت تصمیمات خود و مردم قرار بدهیم.
کسانی که به عهد خود وفادار نمانده اند و حربه ی تحریک احساسات مردم را به وفور استفاده کرده اند، به خوبی شناخته شده هستند. اساسا نمی توان وجود چنین احساساتی را نفی کرد چراکه طبق اشاره ی آقای خورشیدی اگر هم قبول کنیم اتخابات دور اول شورا در شعله ور شدن این احساسات نقش داشته، لابد از قبل آتشی بر زیر خاکستر بوده که بجای آب ریختن بر آن بنزین پاشیده شده است! . پس می تواند اولویت ما فضاندادن به افرادی باشد که بنزین به دست آمده اند!.
کسانی که برای تصمیمات خود اول از همه به فکر منافع عموم مردم هستند، به وسیله ی تحریک احساسات قومی دیگران را تحقیر نمی کنند، قائل به رای و نظر اکثریت باشند و نظر همه را محترم بشمارند. نداشتن همه ی این خصوصیات به نحوی به تعصبات قومی برمیگردد و نباید بگذاریم به هر شکلی در انتخاب های ما اثرگذار شوند.
۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ۱۴:۳۵Lily:
۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ۱۷:۲۷vahid:
حالا شما خیلی رک و صریح گفتید.
به نظر من نباید رو اسم و زبان و... تعصب داشت. همون نموداری (به گفته دوستان) که کشیدم منظورش همین بود که شما در حین اینکه ایرانی هستید میتونید زبان، نژاد و خیلی هویت ها و گروه بندی های متفاوتی داشته باشید. نیازی نیست دین، نژاد، قوم، زبان و... از بین برود تا ناحقی های ناشی از تعصبات از بین رود، بلکه دین و نژاد و زبان و... نباید ملاک برتری یا ملاک حق و ناحقی قرار گیرد.
جوامع چند ملیتی معمولا جوامع بانشاط تری هست ( تاجایی که من میدونم )، حالا در مقیاس کوچک هم این تفاوت ها و تنوع ها به فرصت تبدیل بشه. فرصتی که هر کسی بتونه از داشته هاش برای پیشرفت همه استفاده کنه.
۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ۱۸:۱۸armena:
در پست ۴۲ فکر کنم.وحید خیلی خوب توضیح داد.
من دیگه نظر نمیدم.همین پست ۴۲ خیلی عالی بود.
۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ۱۹:۳۴yousef_kh:
حق با ایشان است . شاید عدم شرح کافی این جملات باعث شده که نتوانم مقصود سخنانم را به برادرانی مثل محسوس برسانم .
اما شرح بیشتر این موضوع :
نخست اینکه بنده به سخنانی که در مورد افراد مختلف می شنوم در صورتی یقین صد در صد پیدا می کنم که خودم بدون واسطه از آن شخص شنیده باشم . ولی اگر از افرادی دیگر در مورد شخصی سخنانی بشنوم ، یقین بنده صددرصد نخواهد بود مخصوصا اگر از مخالفان آن شخص آن سخنان را شنیده باشم .
معتقد هستم که تعصب سیاسی و قومیتی از سران جامعه و تاثیر گذاران بر امور سیاسی سرچشمه می گیرد . بنده این موضوع را در میان برخی از اوزیان دیده ام? . ولی به هیج وجه در میان جمسیان مشاهده نکرده ام و فقط در حد شنیده های بنده است که مثلا فلان شخص انسان متعصبی است ولی از این جهت که این ابراز عقاید اغلب از سوی مخالفان آنها بوده است ، به آن صورت به سخنان آنها اهمیت نداده ام . این از آن جهت است که اوزیان در مقابل من ابراز عقیده می کنند ولی جمسیان در صورت داشتن عقیده قومیت گرایی چنین کاری نمی کنند. از این جهت در مورد رجال سیاسی که شخصا تعصب آنها را مشاهده کرده ام یقین صد در صد دارم .خدا را شاهد می گیرم که هیچ شخصی از کاندیداهای? جمسی را متهم نمی کنم زیرا آنان در مقابل بنده ابراز عقیده نمی کنند و من نمی دانم که واقعا کدامیکشان متعصب و کدامیکشان غیر متعصب هستند . من گفته ام که تعصب سیاسی و قومی از سوی بزرگان قومیت ها تزریق می شود? زیرا آثار آن را در جامعه می بینم ولی نگفته ام از جانب کاندیداها این تعصب تزریق می شود. به همین خاطر است که در نوشته ام گفته ام : (آنگاه که برخی از کاندیداها و یا برخی از هوادارانشان از هر دو قوم اوزی و جمسی برای پیروزی در انتخابات دست به خیانتی بزرگ زدند . ) به این نوشته خوب توجه نمایید . گفته ام که برخی از کاندیداها و یا برخی از هوادارانشان . از این جهت کلمه ی (یا برخی از هوادارانشان) را آورده ام که در مورد کاندیداها مطمئن نبودم .
۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ۲۳:۲۵دوست:
1-وجود دو جناح سیاسی در شهرمان درست است و وجود جناح های سیاسی مختلف در یک جامعه در حد نرمال وروتین ان نه تنها موجب پس رفت نیست بلکه موجب پیشرفت هایی نیز می گردد (که بنده برخی از موفقیت های شوراهای دور اول ودوم را ناشی از همین مطلب می دانم)? اما دسته بندی جنابعالی در مورد این دو جناح در شهرمان را به دو جناح جمسی و اوزی صحیح نمی دانم زیرا در دو دوره اول شورا ما در جناحی که ان را جنابعالی منتصب به جمسی ها می دانید شاهد حضور اقای ابراهیم قادری بودیم که اگر دسته بندی فوق صحیح بود ایشان که مورد حمایت ان جبهه نیز بودند نمی بایست حضور می داشتند یا در طرف مقابل نیز شخصیت هایی همچون پدر بزرگوارتان حضور دارند که ذاتا و اصلیتا جمسی می باشند.یا در موردی دیگر که به تازگی شاهد ان بودیم در جریان انتخابات مجلس دو جناح سیاسی موجود در شهر هرکدام به حمایت از کاندیدایی مختلف پرداختند جناح به قول شما منتصب به اوزی ها از اقای نصوری و جناح منتصب به جمسی ها از اقای جباری حمایت کردند که در پایان به نقل از همین وب سایت اقای جباری با رای بیش از 80درصدی مردم جناح روبه رو شدند که این مطلب خود بار دیگر دسته بندی شما رد می کند چون همانگونه که مشخص است جمسی ها درصدشان در جناح به بالای 80درصد نمی رسد
2-نکته بعدی اشاره جنابعالی به سران دو گروه سیاسی و افرادی بود که می توانند نظر عدهای را با خود همراه کنند و در جواب دوستان گفتید من در مورد هیچکدام به یقین نرسیده ام و با گفتن کلمه برخی انگشت اتهام را به سمت هیچ کس نبرده ام بنده نیز با شناختی که از جنابعالی دارم حرفتان را کاملا قبول دارم ولی نحوه بیانتان را خیر چون در جناح هفت هزار نفری مگر در صدر دو گروه چند نفر با این مشخصات داریم قطعا تعدادشان به تعداد انگشتان یک دست نیز نمی رسد حال بنده این جرات را به خود می دهم که اسامی که این چند روز همه در ذهنشان به ان رسیده اند اما به زبان نیاورده اندرا می گویم امیدوارم به کسی بر نخورد فقط قصد روشن سازیست(در گروه اول آقایان مدنی ,عباسی,چمن پیرا,درخشنده ودر گروه دوم آقایان رضایی,مربوطی,شیخی, خورشیدی)اگر منظورتان اینان بود که قطعا برای خود دلایلی دارید اگر هم منظورتان اینان نبود نا خواسته انگشت اتهام را به سمت اینان بردید که اگر این گونه است باید بیشتر به عواقب نوشتن اینگونه مطون می اندیشیدید
3-نکته بعدی زمان نوشتن این مطلب بود که بنده باز اعتقاد دارم شما به نیت عدم تکرار این مسایل در دوره جدید تبلیغات انتخاباتی چنین مطلبی را نوشتید که متاسفانه مشاهدات بنده خلاف این امر را نشان می دهد چون با قرار گیری این مطلب شاهد ایجاد تنش کاذب در جامعه بوده ایم که امیدوارم تا زمان انتخابات ادامه نداشته باشد
4-نکته اخر هم اینکه شما در کل انگونه که می خواستید این مطلب در جامعه با زتاب پیدا نکرد بلکه برخی کج فهمی ها که به اعتقاد بنده در ان نیز خود مقصر بودید مطلب را به کلی از هدف به اعتقاد بنده پاکش به راهی دیگر و گاها به سوی هدفی کاملا متضاد کشانده است
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱:۲۵janah e man:
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۳:۴۱ابراهیم77:
تازه خیلی وقتها این سه گویش را با هم میگم.? به نظر خودم این یه روش مناسب برای از بین بردن قومگرایی است اما با این حال خیلی ها به
خاطر این مسئله از من انتقادمیکنند. میخام با این کار بگم من جناحی ام و جناح ترکیبی از این سه قومه.
به نظر شما این کار من درسته یا اشتباه؟
و یه سوال دیگه چرا لحن بعضی از کاربرا اینطوریه؟ اگه بجای فضای مجازی دنیای واقعی بود احتمالا کتک کاری میشد!!!!!
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۳:۴۷abdollah_ahmadi:
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۴:۴۰aftab:
به نیت خیر شما شکی ندارم ولی نوشتن و نگاردن چنین مطلبی در این برهه از زمان با توجه به نزدیک شدن ایام انتخابات شوراها کاری نسنجیده و عجولانه بود و انشالله که فقط چنین باشد!!!
بنده شما را به عنوان جوانی متدین،فعال،هوشیار و البته کمی بی تجربه که طبیعی هم می باشد(قرار هم نیست در سن و سال شما انسان علامه ... باشد)می شناسم.
فکر کنم در اولین دوره انتخابات شوراهای اسلامی حدودا 10 یا 11 سالتان بوده و احتمالا به درستی به یاد نمی آورید اتفاقات آن دوره را و برداشت شما از اتفاقات آن زمان? از شنیده های دوستانتان و خویشاوندان خود که از نظرات شما در پست های آتی می توان برداشت کرد حاصل شده است.
جا دارد چند نکته را از سر خیرخواهی نسبت به شما و روشن تر کردن اتفاقات آن دوره به شما و دیگر دوستان یادآوری کنم :
1-این که شما بیایید? به صراحت کاندیدهای دور اول را به (((خیانت بزرگ))) متهم کنید و بر آنان ((ننگ)) بفرستید نه زیبنده شما ست و نه با این طرز فکر و نگارش می توانید افکار قومیت گرایی را از تفکرات مردم جناح پاک کنید.بلکه خود این اتهامات، ذهن ها را نا خواسته به جایی هدایت میکندکه خود شما به قومیت گرایی و تعصبات قومی دارید دامن می زنید.
این که شما نام اشخاص را ذکر نکرده اید دلیل بر این نیست که منظورتان شخص یا اشخاص خاصی نبوده. همه میدانند که در آن دوره چه کسانی کاندید بوده اند،پس منظورتان یقینا آنان بوده ، و حتما میدانید که یکی از آن اشخاص((پدر)) گرامیتان بوده.
2-در قسمتی از مطلبتان گفته بودید{{در مجالس و محافل خصوصی تعصب و غیرت قومی را شعله ور می ساختند تا بتوانند از این شکاف و اختلاف قومی به نفع خود و همفکرانشان استفاده کنند}}
باز یاد آور میشوم شما در آن دوره حدودا 10 ساله بودید و یقینا در هیچ یک از مجالسی که به آن اشاره نمودید ،حضور نداشته اید (مگر اینکه در مجالسی که از هم فکران? ? پدر گرامیتان در آن زمان بوده اند حضور داشته اید و خاطرات آن مجالس برای شما? تداعی میشود که چنین به یقین اتهمام زنی کرده اید)
3-حتما میدانید که در آن دوره آقای قادری که اوزی الاصل می باشند در بین کاندیداتورهای جناح مخالف بودند و با قاطعیت در دو دوره از این جناح رای آورد،پس این برداشت که هر دو جناح به قومیت گرایی دامن میزنند برداشت درستی نیست.نمی دانم چه شناختی از آقای قادری دارید ولی باید به شما بگویم که ایشان شخصیتی دارد که حتی اگر احساس کند که کسی یا کسانی به قوم ،زبان و لهجه ایشان? توهین کنند هرگز خود را به آن گروه وابسته نمی کند.
به درستی به یاد دارم که در آن زمان چقدر ایشان از طرف گروه مخالف،تخریب شد. و ایشان را به خاطر تفکرات شان (اینکه عملکرد افراد برایشان مهم بود و نه زبان،لهجه و قومیت اشخاص) مورد شدید ترین هجمه ها قرار دادند و این تخریب ها از طرف جناح ... بود.
4-حتما به یاد دارید دیوار نویسی های شبانه گروه مخالف را.هرگز از طرف قوم جمسی چنین اتفاقاتی نیفتاد و نخواهد افتاد.
حال دوست گرامیم آقای خورشیدی و تمام همشهریان عزیز اندکی تامل و تفکر کنید و کلاه خود را قاضی کنید،دامن زدن به این تعصب و قوم گرایی توسط چه گروه و اشخاصی صورت میگیرد.
نمی توان انتظار واکنش نسبت به این تخریب ها را نداشت و عکس العمل از طرف قوم دیگر را به قومگرایی و تعصبات قومی تفسیر کرد...
طبیعی است هر عمل یک عکس العمل دارد، نمی توان انتظار داشت که عکس العمل نباشد ولی طرف مقابل هر عملی را انجام دهد.
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۶:۴۰vahid:
"aftab" گفتند :
به نظرم آقای خورشیدی علاوه بر مطلب اصلی ( پست اول ) در یک مطلب دیگر ( پست 50 ) کاملا بر روی این عبارت تاکید کردند که "برخی از کاندیداها و یا برخی از هوادارانشان" که به نظرم برای جواب مطلب "aftab" کافیست.چرا که ایشان بدون در نظر گرفتن بخش دوم کل مطلبشان را نوشته اند. تازه جالبیش اینجاست که اکثر اینها را با یقین و صد در صد به آشنایان و اطرافیان خودش نسبت میدهد و با شک و احتیاط به دیگران.
ضمنا من خودم به شخصه بارها از خود یوسف خورشیدی شنیده ام که اگر مثلا حتی پدرش فلان تفکر را داشته باشد و تفکر اشتباهی باشد با آن تفکرش مخالف خواهد بود و هیچ وقت دفاع نمیکند. غیر این فکر کنید فکر کنم یوسف را نشناخته اید یا خیلی بدبین هستید.
اما باز هم تکرار میکنم نیازی نیست "دوست" یا "aftab" بیایند و تعصبات را بین اقوام دسته بندی کنند. چرا که این بدترین کاریست که هدف مطلب دقیقا مخالفت با آن است. قرار است یک معیار و راه حل کلی معرفی شود و هر کسی از هر قومی این افکارش را تصحیح کند. باز شما نیایید بگویید این کارها از این قوم است یا از آن قوم. ( و از اینکه کسی اقرار میکند در قوم خودش وجود دارد نشان از صادقانه بودن است که نباید سوء استفاده شود ) .بلکه این فضایی است که یا از قوم خاصی نام برده نشود یا اگر هم اسم برده میشود هر کسی تعصبات موجود در اقوام خود را بگوید تا همه چیز دو طرفه باشد.
البته خیلی بد شد که فضا به این سمت رفت. من جمله آخر را پس میگیرم چرا که اصلا دوست ندارم دوباره دسته بندی کنیم. ما میگوییم در بین شهروندان جناح چنین چیزی وجود دارد ( بدون مشخص کردن هیچ گروهی )
راستی "aftab" آنجا که گفته اید :
به نظر شما من یا آقای خورشیدی باید جوابگوی کار اشتباه آنان باشیم ( البته من از کم و کیفش خبری ندارم با فرض صحت گفته شما ) که به عنوان یکی از بندهای مطلبتان نوشته اید؟ نه خیر. همانطور که گفتم هر فرد شخصیت جداگانه خود دارد و مسئول رفتار خود است نه دیگران. با عضویت ( غیر اختیاری ) خود در گروهی سود و زیانی نصیب ما نباید بشود. همچنین اینکه قوم جمسی فلان کار را نمیکند هیچ افتخاری برای شما ندارد ( اگر شما اوزی بودید هم نباید از کار آن فرد خطاکار ابراز شرمندگی کنید، اصلا به شما ارتباطی ندارد ).? چنین چیزی اگر عمیق فکر کنید، اصلا معنی ندارد.? " گیریم که بود پدرت فاضل ، از فضل پدر تو را چه حاصل "
کی میخواهیم این تفکر را اصلاح کنیم؟ یعنی شما با به دنیا آمدن در ایران، آمریکا، آفریقا چه زحمتی متحمل شده اید که توانسته باشید به تاریخ و تمدن ایران بنازید، به پیشرفت آمریکا بنازید، یا فقر و عقب ماندگی آفریقا را به خود نسبت دهید؟
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۸:۳۶محسوس:
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۷:۰۸شهروند جناح:
قصد نوشتن مطلب طولاني ندارم تنها به چند مورد بسنده مي كنم:
1-غيرت و دل بستگي چه در خانواده،قوم،طايفه،مليت در نوع خود مثبت است اما وقتي افراطي شد يعني همان حالتي كه اصطلاحا" تعصب گفته مي شود و كوركورانه و بدون منطق ودليل ،مذموم وناشايست است.
2-اشاره كردن ومتهم كردن افراد-كه مشخصآ اعضاي شورا ي دوره اول و دوم و هواداران ايشان را در ذهن تداعي مي كند-وگفتن واژه((ننگ بر آنان باد)) اصلآ زيبنده و شايسته نبود.
3-به آيه اي بسيار جالب و زير بنايي در اعتقادات اسلامي اشاره شده است(نساء135)اتفاقآ بسياري از اختلافات در مورد سنجش افراد با مفهوم همين آيه است و نه حساسيت هاي قومي و طايفه اي.وقتي مردم احساس كردند شخصي به عدالت رفتار نمي كند حتمآ از ايشان رو يگردان خواهند شد چه جمسي باشد چه اوزي.
4-مگر رئيس شوراي دوره اول و دوم راي اول مردم جناح را نياورد.آيا زماني كه ايشان استعفا داده بود بيشتر معترضين به استعفا كه در منزل ايشان حضور يافتند به اصطلاح از ميان جمسي ها نبودند؟
5-آيا نگاشتن چنين مطلبي در آستانه نام نويسي و انتخابات شوراها حساسيت قومي را بيشتر نمي كند؟
6-تفاوت سني مسئولين سايت با بيشتر منتقدين شايد دليل اصلي برخي اختلاف? ديدگاه ها باشد. همه عزيزان دست اندر كار سايت افرادي دل سوز و آگاه هستند ،اما ديگران به قول معروف شايد آن چه عزيزان در آينه نمي بينند در خشت خام مي بينند.
7-در پايان ياد آور مي شوم علي رغم وجود اين حساسيت ها مخصو صآ در بين عده اي خاص، اين عملكرد افراد است كه عكس العمل ها رامشخص مي كند. اتفاقآ با وجود اين حساسيت ها در لحظات حساس مردم فهم و شعور بالاي خود را نشان داده اند نه تعصبات را.
8-راضي كردن افرادي كه در بين همه گروه ها مقبوليت دارند براي ثبت نام شورا ،شايد يكي از راه هاي ايجاد وحدت عملي در جناح باشد.[size=12pt][/size][/size][/size]
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۲۰:۳۹yousef_kh:
آقای دوست ارجمند ، بنده جناحهای سیاسی را به جمسی و اوزی تقسیم نکرده ام و این تقسیم بندی را درست نمی دانم زیرا همه اوزیها و یا همه جمسیها دارای یک دیدگاه سیاسی واحد نیستند . فقط بیان کرده ام که قومیت گرایی بر سیاست تاثیر داشته است . فقط گقته ام که? برخی از اوزیها و برخی از جمسی ها از قومی گرایی سوء استفاده می کرده و می کنند . سخنان شما در مورد آقای قادری و در مورد انتخابات گذشته مجلس کاملا صحیح می باشد .
بنده موثران سیاسی در جناح را بیشتر از آنچه شما نام برده اید می دانم . از هرگروه حد اقل 15 تا 20 نفر . بنده به هیچ شخصی اتهام نمی زنم مگر اینکه مستقیما از خود ایشان سخنانی در مورد قومیت گرایی شنیده باشم .
و سخنانی دارم که به عرض aftab? عزیز می رسانم . در مورد زمان نوشتن این مطلب بنده با شما هم عقیده نیستم . اگر این مطلب را نمی نوشتم ، آیا در این دوره انتخابات شاهد گرایشات قومی گرایی برخی از افراد نبودیم ؟ در این مطلب بنده به دفاع از قومیتی خاص و یا قومیت گرایی نپرداخته ام . بلکه آن را نکوهش کرده ام . هدف بنده این بوده که قبل از انتخابات آینده ، حداقل افرادی که وجدان پاکی دارند را به فکر بیفتند و به اندازه توان خود مانع حواشی انتخابات شوند .
نظر شما را در مورد بی تجربه بودن خودم کاملا قبول دارم و امیدوارم که ان شاء الله با مرور زمان همه جوانان جناحی رشد کنند . بله در آن زمان بنده 11 ساله بوده ام و اکثریت اطلاعات بنده از شنیده ها و از مشاهده حوادث مرتبط با آن بوده است .
بنده به هیج عنوان جمله ((ننگ بر آنان باد)) را در مورد کاندیداها به صورت قطعی به کار نبرده ام . زیرا که مطمئن نیستم که کدامیکشان به این مسئله دامن زده اند . و حتی مطمئن نیستم که از خود کاندیداها نشات گرفته باشد ولی به صورت یک احتمال مطرح است . به همین دلیل گفته ام (((آنگاه که برخی از کاندیداها و یا برخی از هوادارانشان ...))
چیزی که من بدان معتقدم این است که قومیت گرایی از دوره اول انتخابات شورا شدت گرفته است . حال مسئولیت شدت گرفتن قومیت گرایی برعهده کیست ؟ به نظر من مسئولیت یا بر عهده برخی کاندیداهای دو گروه و یا بر عهده برخی از هوادارانشان و یا هم بر عهده کاندیداها و هم بر عهده هوادارانشان می باشد.?
با آنکه گفته ام ((آنگاه که برخی از کاندیداها و یا برخی از هوادارانشان از هر دو قوم اوزی و جمسی...)) آیا این توهم پیش میاید? که بنده به قومیت گرایی دامن می زنم ؟ قومیت گرایی به سود کدام قومیت ؟ آیا جایی از سخنان من را می توانید به عنوان شاهد بیاورید که از آن بوی قومیت گرایی به مشام برسد ؟
باید متذکر شوم که کاری که غلط است ، هر کسی آن را انجام دهد غلط است . حالا می خواهد پدر من باشد ، بنده باشم ، خود شما باشی و هر کسی که باشد .
بنده در آن دوره به سبب سن کم در هیچ مجلسی حضور نداشته ام که از این بابت خدا را شکر می کنم .
اگر افرادی? به سبب برخی از اعتقادات آقای قادری(عدم اهمیت قومیت و اشخاص و لهجه) با ایشان مخالف بوده اند و به تخریب ایشان پرداخته اند ، حاضرم قوی تر از قبل و با صراحت کامل بگویم که ننگ بر آنان باد .
بر خلاف شما بر بنده هنوز پوشیده است که کدام گروه و یا قومیتی شروع کننده این تعصب بوده است.? پس در این مورد قضاوتی نخواهم کرد .?
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۲۱:۵۵vahid:
1- محسوس عزیز در مورد نمودار صد در صد همه جوانب در نظر گرفته نشده و تنها مثالیست که عقیده ی خودم را در مورد اینکه هویت ها در کنار هم میتواند وجود داشته باشد و نیازی به نابودی یا حل شدن آن در دیگری نیست را بیان کردم و بر سر کسی نکوبیدم که به زور قبول کند، کسی اگر عقیده دارد باید نابود شود یا در دیگری حل شود خب عقیده خودش است و بیاید و مطرح کند. ( هدف فقط همین بود که هویت های متفاوت در کنار هم کمک کننده است ونیازی به نابودی نیست، آن چیزی که باید نابود شود سوء استفاده ها یعنی ملاک حق و ناحق و ملاک برتری این هویت های غیراختیاری است، که باز این نظر من است ). به گفته شما اگر هزار برداشت متفاوت میتوان کرد، که حرف کاملا درستیست و متاسفانه کسی که ذهن منعطفی نداشته باشد هر چیزی بنویسیم همان چیزی که میخواهد برداشت میکند!
و همچنین گفته اید که چرا از نویسنده ایراد نمیگیریم، بلکه ما با بیان نظرات خودمان، و مقایسه مخاطب بین نظرات ما و نظرات نویسنده، پی به اختلاف نظر موجود خواهد برد چرا که بسیار واضح عقیده مان را بیان کرده ایم. ضمنا این مطلب فرصتی شد تا همه نظراتشان را بگویند نه اینکه کل نظرات در مورد نوشته اصلی باشد!
2- در مورد مطلب آقای دکتر به نظرم قسمتی از انتقادات ایشان که در جواب به انتقادات "aftab" کامل یا ناقص جواب داده شده است. باقی آن توصیه های مفیدیست که پیرامون نحوه بیان هر مطلبی باید مد نظر بگیریم که انشالله سعی کنیم در نظرات بعدیمان اعمال کنیم ( گذشته که نمیشود تغییر داد ).
خواهشی هم که دارم از دوستان و مخصوصا بزرگترهای سایت (با اینکه ما هیچ یک از کاربران مستعار را نمیشناسیم ) اینکه لطفا سن و سال را تا این اندازه در بحث ها دخیل نکنید. درست است بی تجربه بودن و سن کم و همچنین دیدگاههای نسل جدید متفاوت است اما بهتر است با دلیل و منطق که روش گفتمان نسل جوان است ایرادات و نقدها گفته شود نه با برچسب "کم سن بودن و بی تجربه بودن" اساس فکر و تلاشی که یک جوان انجام داده را زیر سوال ببرید. شاید خیلی اوقات نظرات یک جوان نسبت به یک انسان باتجربه و مسن کارآمدتر باشد، چرا که بی تجربگی ضعف است، اما از آن طرف به روزتر و در زمان و شناسایی زمان حال هم وزنه ی سنگینیست که جوانان برخوردارند!
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۲۲:۵۴ضحاک:
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۲۳:۱۲pce:
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۰:۳۲cr7:
خواهشن , جان پدر و مادر عزیزتون این بحث رو تمام کنین . این بحث ها هیچ سودی نه برای خودتون و نه برای شهرمون داره . فقط فقط باعث شادی و دلخوشی دشمنان شهرمون میشه .
به نظرتون جز اختلاف و تفرقه چیز دیگری هم برای شهرمون داره ?
التماسا تمامش کنین
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۶:۳۲محسوس:
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۶:۳۹محسوس:
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۹:۰۵yousef_kh:
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۹:۲۲محسوس:
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۹:۴۹vahid:
منم نگفتم منظورتان نمودار است. کلی گفتم و توضیحی هم ضمنش برای نمودار دادم
ببینید شما نمیتوانید کسی را مجبور به نوشتن کنید و بخواهید که مثلا من حتما از نوشته فلانی نقد کنم؟ این است آزادیتان؟ اینجا هر کسی میتواند بنویسد و من هم از مدیران سایت نیستم و اگر بودم هم نوشته من هم سطح نوشته دیگر کاربران است و شما تفاوتی میبینید بین نوشته مدیران سایت و کاربران؟ همه در یک سطح بیان میشود.
اما دلیل اصلی آن این است که اینقدر نقد های سطحی وجود داشت که تا بخواهی از جواب دادن به یکی از آنها فارغ شوی ده تای دیگر ردیف میشود و چطور میشود در یک فضای کاملا منطقی از نوشته نویسنده که دقیق نوشته شده است نقد نوشت؟ ( اگر فضا متعادل بود حق با شماست ولی خودتان هم شاهدید که عده ای با اسامی مستعار مرتب مطالبی مینویسند که ما فقط آمدید بگوییم نویسنده چه گفته، حالا کو تا همان نوشته را نقد کنیم!!! )
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۹:۵۵pce:
به نظر بنده این روش نتیجه ی معکوس میده!!!اصلا همچون روشی کاملا غیر ممکن و خیلی بچهگانست. ;)
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۲۳:۴۳سام23:
۳ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۰:۲۷pce:
دقیقا.شما از هر قومی باشی مگه چه برتری نسبت به دیگران داری!!!؟؟؟؟؟فقط یکی جواب این سوال منو بده!!
۳ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۵:۴۸boy.janah:
خواهشا همشهریان خودمون رو با جناحی بودنشان و همشهری بودن بشناسید نه از فلان قوم و طایفه. چوب این تعصبات را خورده ایم نمیخواهیم که بار دیگر بخوریم . ما نسل جوان و تحصیل کرده نباید بگذاریم که چهار تا ادم نادان سر به? بحث های قومیتی و ناسزا گفتن به قوم های دیگر باشد/
۳ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۷:۰۸abdollah_abi:
یکی از دوستان از ما انتقاد کردن که چطور کوچکترین نقدی به مطلب آقای خورشیدی نگرفتیم . من شخصا حتما نقدهایی به مطلب یوسف داشتم که از همان ابتدا هم دلم میخواست مطرح کنم ولی وقتی دیدم که مطلب عملا داره با بحث هایی که تقریبا ربطی نداشت، به حاشیه برده میشه، بیشتر تمرکزم رو گذاشتم تا غالب رویه نظرات به سمت و سوی اصلی هدایت بشه.
یکیش همین که یوسف شاید با اطلاعات محدود به نوشتن مطلب پرداخت آنجا که بار اصلی رو به گردن انتخابات شورای دوره ی اول گذاشته بود. بنظرم بحث های مربوط به آن خیلی زیاد هست و بد نبود که نگارنده با دوطرف آن دوره ی شورا صحبت میکرد. همینکه یوسف با اطلاعات کلی از مصداق نام برده و ذهن ها رو به سمت یک اتهام اثبات نشده هدایت میکرد، میتواند اشکال مطلب او باشد . برای همین هم نظرات برخی دوستان رو تایید کردم.
یک نظر که منو خیلی درگیر خودش میکنه این هست که قرارنیست این مطلب اولین و آخرین باشه . بنظرم همین مطلب میتواند با تحقیقاتی که نگارنده یا بقیه کاربران انجام خواهند داد به نتیجه ی بسیار خوبی که همان روشن شدن بسیاری از قضایای مطرح اجتماعی شهر ماست ختم بشه و ریشه ی بداخلاقی ها رو پس از آگاه شدن جوانان از بن و بنیان بخشکانه .
این مردم هوش و درک سیاسی بالایی دارند و بنظرم بدترین ظلم در حق آنها همین بوده که برخی اتهام تعصب قومی رو گفتند و گفتند تا خودشان و برخی دیگر هم باورشان شد!! . الان جو عمومی جامعه بنظر من بسیار تغییر کرده که مفصل اون رو خدمت یکی از نخبگان هم طرح کردم و به وقتش در فضایی عمومی تر هم خواهم گفت، دیگر مردم به طور عام و جوانان به طور خاص هیچ چیزی رو با دیدگاه خودشون که ترقی شخصی و مردم و دیارشان هست، معامله نخواهند کرد و این نشان هم داده شده.
جالب اینکه در میان غیر جناحی ها مردم ما به همبستگی مثال زدنی شهرت دارند و اگر به شکل کلان به موضوع بنگریم، انصافا همین طور است.
بنظرم عرصه ی انتخابات شورا هم به صحنه ایی بدل خواهد شد که عموم مردم همه را با معیار مصلحت عام شهر خواهند سنجید که در آن قوم و گروه کوچکترین جایگاهی ندارد.
۳ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۷:۳۳andi garcia:
در یکی از مطالب سایت که در مورد گازال بود خودتون دیدین که چندیدن گازالی اومدن و نظر دادن که مدارکی در دست داریم که اگر رو بشود آبروی باشگاه و خیلی از بازیکنان هواداران و حتی مسولین زیر سوال خواهد رفت و خودتون هم شاهد بودید که از سوی مقابل هیچ یک جرات پیدا نکرد که از خود دفاع کند .
پس بهتره در این یه مورد کمی با احتیاط و با مدرک صحبت کنید.
۳ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۷:۵۳محسوس: