در نگاه اوّل تعريف لغوي و اصطلاحي «يهود» سختي‌هايي دارد كه ارائه تعريفي جامع و مانع از آن را دشوار مي‌نمايد. با اين حال در تعريف اين كلمه مي‌توان گفت! «يهود» اسمي است كه بر اولاد حضرت ابراهيم به خصوص شاخه اسحاقي يعني فرزندان حضرت اسحاق اطلاق مي‌شود، اين افراد كه امروزه در سر تا سر جهان پراكنده مي‌باشند به دليل همين انتساب به حضرت اسحاق و ابراهيم ـ عليهما السّلام ـ ، خوانده مي‌شوند؛ امّا از آنجا كه علاوه بر نسب خوني و نژادي داراي آيين خاص و كتاب‌هاي مقدس مي‌باشند و در مقابل ساير اديان و مذاهب، پيرو دين مستقلي هستند، دين آنان را هم «يهوديت» مي‌نامند، به تعبير ديگر از آنجا كه آيين يهود بر خلاف ساير اديان آييني نژادي بوده و مختص يهوديان مي‌باشد، به همين دليل نام يهود، هم دلالت بر نژاد فرد منتسب به آن دارد و هم از دين وي خبر مي‌دهد، يعني هر يهودي بايد از نژاد اسحاق باشد و الّا به او يهودي گفته نمي‌شود. با توجه به اين امر تفكيك بين تعريف يهوديت به عنوان يك دين و يهوديت به عنوان اصطلاح نژادي، سخت مي‌باشد و مي‌توان با اندك مسامحه در تعريف اصطلاحي يهود از اين تعبير استفاده كرد كه: «يهوديت آييني است مختص اولاد بني اسرائيل».
قرآن كريم براي تفكيك بين نژاد يهوديان و آيين يهوديت از دو اصطلاح «اليهود» و «بني اسرائيل» استفاده مي‌كند به اين صورت كه هر گاه مي‌خواهد از اولاد حضرت اسحاق نام ببرد و آنان را از جهت نژادي و قبيلگي مورد اشاره قرار دهد، از نام بني اسرائيل استفاده مي‌كند و هر گاه مي‌خواهد از اين افراد به عنوان پيروان يك آيين نام ببرد از اصطلاح «اليهود» بهره مي‌گيرد. بنابراين در قرآن مشكل اختلاط مباحث نژادي و ديني اولاد حضرت اسحاق وجود ندارد لكن به اين نكته بايد توجه كرد كه آيين يهود از دو ديدگاه مي‌تواند مورد توجه واقع شود.
ديدگاه اول اين است كه دين يهود يا ديني كه بر حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ نازل شده و از سوي پيامبران ديگر تشريح گرديده، ديني آسماني بود و قبل از نزول دين حضرت عيسي بر همگان واجب بود كه از آن تبعيت كنند.
ديدگاه دوم به اين منظر توجه دارد كه بعد از نزول دين اسلام و تبليغ آن توسط حضرت محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ آيين يهود نمي‌توانست پاسخگوي بشر باشد و تحريف‌هاي به وجود آمده آن را بي اعتبار و بي ارزش ساخته بود. بنابراين ما سعي خواهيم كرد آيين يهود موجود را كه يهوديان كنوني به آن اعتقاد دارند را از ديدگاه قرآن مورد بررسي قرار دهيم. شايد بتوان ادعا كرد كه پيروان هيچ آييني به اندازه يهوديان مورد خطاب قرآن قرار نگرفته است، با اين همه مي‌توانيم تحقيق خود را محصور در آياتي كنيم كه صراحتاً به نام اين قوم اشاره كرده است.
در قرآن كريم حدود هشت بار كلمه «اليهود»، ذكر شده است و هم‌چنين سه بار نيز از كلمه «هوداً» استفاده شده، امّا پرشمارترين كلمه، نام «بني اسرائيل» مي‌باشد كه حدوداً چهل و يك بار در قرآن آمده است. اين موارد غير از اشاره‌هايي است كه قرآن نسبت به حضرت موسي، يوشع، جالوت، داود، سليمان و ساير پيامبران بني اسرائيل دارد و هم چنين غير از مواردي است كه به كتابهاي مقدس يهود و احبار و بزرگان اين قوم اشاره مي‌كند.
از جمع بندي اشاره‌ها و تصريحات قرآن مي‌توان نتيجه گرفت كه خداوند به قوم بني اسرائيل دين و آييني فرستاده بود كه در آن احكام الهي بيان شده بود، ولي بني اسرائيل به همه آن عمل نكرده آن را تحريف كردند. اين آيين و دين تحريف شده در آيات متعددي مورد اشاره قرار گرفته و تحريفات آن بيان شده است... ادامه دارد