[size=14] گذری کوتاه بر زندگی حاج علی موتوری[/size]

[size=12]به گواهی برخی نوشته ها اولین ماشینی که وارد خاک ایران می شود مربوط به دوران مظفرالدین شاه قاجار به سال 1279 هجری شمسی مصادف با 1900 میلادی است این در حالی است که شاید به فاصله کمتر از 20 سال یعنی در اواخر دوران حکومت قاجاریه نخستین ماشینی که وارد این منطقه از جنوب کشور می شود به همت محمدرضا خان بنی عباسی خریداری و توسط حاج علی درخشان معروف به حاج علی موتوری وارد جناح و منطقه می شود.
حاج علی موتوری را به جرات می توان در ردیف چهره های ماندگار جناح و منطقه قرار داد از اینرو جا دارد شرحی هر چند مختصر از زندگی این شخصیت بزرگ خدمت خوانندگان ارائه شود.
حاج علی موتوری سال ها در کشور بحرین نزد تاجر بحرینی بنام عبدالرحمن زیانی مشغول به کار بوده است. هوش و استعداد بالای حاج علی ، سبب می شود عبدالرحمن او را جهت فراگیری رانندگی و علوم میکانیکی به هندوستان و شهر بمبئی بفرستد.[/size]

[size=12]حاج علی 2 سال در بمبئی مشغول به کار می شود تا اینکه اصول رانندگی و علم میکانیکی ماشین های تازه به دوران رسیده آن زمان را به خوبی یاد می گیرد.
او پس از بازگشت به بحرین علاوه بر رانندگی به میکانیکی و تعمیر لنجها و معدود خودروها موجود در آن زمان می پردازد و گویا در آن کشور بعنوان یکی از متصدیان برگذاری آزمون های رانندگی نیز گماشته می شود.
محمدرضاخان بنی عباسی که در آن دوران بستک و مناطق همجوار ، بنادر از جمله بندرلنگه و جزایر جنوبی کشور تحت حکمرانی وی اداره می شد یک دستگاه ماشین از هند خریداری می کند.
در واقع در منطقه تحت حکمرانی بنی عباسیان تا آن زمان از اهالی بومی کسی را نمی شد یافت تا این ارابه ی آهنین را براند....
محمدرضا خان آوازه ی حاج علی را شنیده بود .. او طی سفر به بحرین از عبدالرحمن زیانی به اصرار می خواهد حاج علی را که هم رانندگی میداند و هم از میکانیکی سر در می آورد را به او بسپارد.
ماشین خان از طریق کشتی از هند به بحرین انتقال می یابد.
قطعات ماشین که در جعبه هایی بسته بندی شده با یک کشتی بادی از بحرین به بندر چارک حمل می گردد.
قطعات ماشین را از درون جعبه ها خارج می کنند و از طریق شتر و از راه خور به جناح انتقال می یابد.
حاج علی موفق می شود این قطعات به هم ریخته را به مدت یک هفته در محل قلعه ی خان جناح بر روی همدیگر نصب نماید.
به این ترتیب نخستین ماشینی که به این منطقه از جنوب کشور وارد می شود ابتداَ وارد جناح می شود و حاج علی درخشان نیز بعنوان نخستین راننده ماشین در این نواحی از جنوب کشور لقب می گیرد به این دلیل از آن زمان تا بحال حاج علی به حاج علی موتوری مشهور و معروف می گردد.
حاج علی چندین سال پس از بازگشت به ایران در سال 1317 گواهی نامه رانندگی را از شیراز دریافت می کند.
حاج علی موتوری سال ها بعنوان راننده در خدمت محمدرضا خان بنی عباسی مشغول به کار بوده است.
می گویند در آن زمان که گویا بوی بنزین برای مردم تازگی داشت.. هنگام عبور ماشین از کوچه های جناح ، بوی بنزین تا روزها به مشام می رسید.
یکی از خاطراتی که از حاج علی نقل می شود بدین گونه است...
در آن زمان که رسم بر این نبوده است خان با آن مقام حکومتی در صندلی عقب ماشین بنشیند و راننده جلو.. می گویند روزی که حاج علی همراه با خان از جایی عبور می کردند برخی از ریش سفیدان شهر ماشین خان را متوقف می کنند و حاج علی را بخاطر بی احترامی به خان مورد سرزنش قرار می دهند که البته این موضوع با وساطت خان به خوبی فیصله می یابد.
حاج علی موتوری بعد از دوران محمدرضا خان در بندرلنگه و در خدمت یکی از بزرگان این شهر بنام عمانی و سپس عبدالواحد فکری مشغول به کار می شود.
حاج علی در سالهای پایانی عمر خود به علت ضعف بینایی رانندگی را کنار می گذارد و به تعمیر وسایل مورد نیاز آن دوره از جمله ساعت و ... می پردازد.
از خدمات ارزنده حاج علی موتوری می توان به موارد زیر اشاره کرد..
راه اندازی چرخ فلک مشهور جناح متعلق به محمد شریف غیاث و چرخ و فلک جویم لار از خدمات ارزشمند حاج علی است و همچنین راه اندازی تلمبه آب باغ عبدالرحمن حاج احمد و البته بنا به گفته ها جاده جناح بستک نیز به سعی و همت حاج علی ایجاد شده است.
و بالاخره حاج علی موتوری در اولین سال از انقلاب اسلامی ایران به تاریخ بیستم فروردین 1357 به دیار باقی می شتابد.
با این وجود حاج علی موتوری را باید به حق در ردیف شخصیت های ماندگار جناح و منطقه قرار داد.
نویسنده: خالد پالاش[/size]
با تشکر ویژه از حسن حاج علی درخشان و همچنین محمد درخشان و سایر عزیزانی که در تهیه و گردآوری این نوشته وتصاویر ما را یاری کردند.
قابل ذکر است در سال 1385 نیز در عصر اوز نوشته ای مجزا توسط ناصر چمن پیرا در این باب چاپ شده بود که در اصلاح برخی اسامی این مطلب سودمند واقع شد که از ایشان نیز تشکر می شود.
نظرات
۲۹ خرداد ۱۳۹۱، ۴:۳۰mohammad:
خیلی جالب بود دستتون درد نکنه.