بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و صحبه و من تبعهم باحسان الی دار القرار، اما بعد:
نوشتن بسی سخت و سنگین است ولی آنچه بر دلم سنگینی می کند مرا بر آن داشته تا سختی نوشتن را بر خود هموار کنم، لکن چه کنم که خامه قلمم و بی تجربه و این کاستی را به انتظار حلالیت از جانب قلم فرسایان این عرصه و در این فضای مجازی شروع می کنم.
علامه دکتر محمد اقبال لاهوری(رحمه الله) می گوید:
خدا آن ملتی را سروری داد * که تقدیرش به دست خویش بنوشت
به آن ملت سر وکاری ندارد * که دهقانش برای دیگران کشت

برادر و خواهر عزیز، آزادی نعمتی است بس بزرگ. بزرگتر از هر فکر و اندیشه و کیش و مذهبی، پس بر ماست تا حق آزادی را به حق ادا کنیم.
شاید بپرسید چگونه؟ سید قطب(رحمه الله) بسیار جالب حق این مطلب را ادا می کند و می گوید: آزادی بدون آگاهی، نابودی است.
بله، نابودی است.به نظر من برای ماندن در تاریخ و برای بجا گذاشتن نام نیک بایستی به یک اصل و ریشه ی اساسی برگردیم و آن، استفاده ی صحیح و آگاهانه از آزادی هاست.
یکی از شاخه های درخت تنومند آزادی، آزادی بیان است و یکی از ثمره های این شاخه" انتقاد" است که متاسفانه بطور شگفت آوری اکثر ما از این میوه و ثمره، آگاهانه بهره نمی بریم و طعم آن را برای خود و دیگران تلخ می کنیم.

چرا از تخریب کردن یکدیگر خوشحال می شویم؟ چرا آبروی برادر مسلمانمان(در هر سطحی) برای ما مهم نیست؟ چرا فقط ایده و نظر خود را وحی مُنزل می دانیم؟ چرا وقتی در سخن کم مایه هستیم شروع به بدگویی و توهین می کنیم؟ چرا ذره ای انصاف در برخی عقاید تقلیدی و انحرافی ما نمایان نمی شود؟ و چرا مقابل یکدیگر قد علم می کنیم و حاضر نیستیم دوشادوش همدیگر با وجود تمام اختلاف نظرها به جلو حرکت کنیم؟ چرا و چرا؟
این همه فرهنگ و مدهای مختلف از شرق و غرب وارد کردیم، چه می شد اگر انسجام و نوع دوستی آنان نسبت به همدیگر را، ما نیز به کار می بردیم و در فرهنگ غنی خود وارد می کردیم؟ اصلا چرا در حالی که قرآن ما 1400 سال پیش، نوع دوستی را به ما آموزش داده; آن را به کار نبندیم؟ و به قول شاعر روزگار وصل خویش را باز نجوئیم؟
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش * باز جوید روزگار وصل خویش
خداوند عزوجل در قرآن کریم می فرماید:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٠﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَىٰ أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسَىٰ أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖبِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ ۚ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿١١﴾(حجرات)
در حقيقت مؤمنان با هم برادرند، پس ميان برادرانتان را سازش دهيد و از خدا پروا بداريد، اميد كه مورد رحمت قرار گيريد(10)اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و نبايد زنانى زنان [ديگر] را [ريشخند كنند ]، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و از يكديگر عيب مگيريد، و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد؛ چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان. و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند.(11)
پیامبر اسلام نیز به عنوان مبیّن قرآن کریم می فرماید: مثل المومنین فی توادّهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضوً تداعی له سائر الجسد بالسّهر و الحمّی.(رواه مسلم/ج16/ص143/ح72)
ترجمه:مثل مومنان در دوست داشتن و شفقت و عاطفه شان نسبت به همدیگر مانند بدن هستند که هنگامی که عضوی از اعضای بدن دچار عیب و مریضی شود، اعضای دیگر بدن با بی خوابی و تب? با عضو آسیب دیده همدردی می کنند.
و شیخ سعدی شاعر بلند آوازه ی ایران زمین نیز با نظر بر این حدیث چنین سروده است:
بنی آدم اعضای یک پیکرند * که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار * دگر عضوها را نماند قرار

عمر بن خطاب بن نفیل(رضی الله عنه)، از شاگردان مکتب رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: متی استعبدتم الناس و قد ولدتهم امهاتم احراراٌ.
ترجمه: از کی مردم را به بردگی می کشانید در حالی که مادرانشان آنها را آزاد متولد کرده اند.
[size=14]تصمیم با شماست.... .[/size]
برادران و خواهران من، خداوند قدرت تفکر و انتخاب به ما داده تا از آن به نحو احسن استفاده کنیم. کدام یک از ما در هنگام خشم اول فکر می کند بعد انتخاب؟آفرین بر کسی که ابتدا فکر کند سپس انتخاب نماید. اما معمولش این است که اول انتخاب می کنیم و بعد از آن به خاطر انتخابی که کرده ایم به فکر فرو می رویم و این اشتباهی بزرگ است و نیازمند اصلاح.
انتقاد یک کلمه ی عربی است از باب افتعال و یکی از معانی این باب مطاوعه و اثر پذیری است، یعنی کسی که انتقاد می کند انتظار دارد منتقَد(انتقاد شونده) از این نقد تاثیر پذیری داشته باشد و این امر بدیهی و طبیعی است.
اما مهم ترین بخشی که بایستی به آن توجه شود ولی متوجه آن نیستیم "نوع انتقاد" است.
آیا هیچوقت شده نقدهای خود را در زمان های مختلف بازبینی کنید؟ کسانی که این کار را انجام داده اند سخن مرا بهتر درک می کنند. معمولا بسیاری از نقدهای ما نه تنها کارساز نیست بلکه در خیلی از موارد باعث ایجاد شکاف و چالش های بزرگ تری نیز می شود و این مقوله به کرّات، حداقل در صفحات مجازی شهرمان مشاهده شده است. جدل در کامنت ها و بدون نتیجه ماندن بحث، دو تا از نتایج تلخ انتقادات چالشی است.
و تمام این احوال، به اهداف مختلف منتقدین باز می گردد، یعنی اینکه هدف کاربرx از انتقاد فقط در نظر گرفتن منافع قومی و شخصی است و هدف کاربر y فقط تخریب شخصیت مخالف یا مخالفان است و هدف کاربر دیگر رشد و تعالی جمعی در جامعه است. پس مشخص می شود با چنین رویکردی که از اهداف ما نمایان است، هرگز آینده ای روشن پیش روی نخواهیم داشت.
[size=14]باز هم تصمیم با شماست... .[/size]
افکار ما در جامعه ی روشن و تقریبا پلورالیسمی جناح بایستی بسیار وسیع تر از سطح فکر شخصی باشد، یعنی باید طوری خود را عادت دهیم که افکار جمعی متعالی و رشد دهنده را بر اهداف کوتاه شخصی مقدم شماریم، گرچه افکار و اهداف پرورش یافته ی شخصی از این قاعده مستثنی است، زیرا معمولا چنین افرادی کاملا مصلحت جامعه را مد نظر قرار می دهند و چون خود را جز جامعه می دانند مصالح شخصی خود را نیز همگام و به نفع جامعه تغییر می دهند و این برگ برنده ی آنها محسوب می شود ولی متاسفانه چنین کسانی در جامعه ی ما انگشت شمارند.
پس هدف روشن و متعالیی که برگرفته از تلاش و کوشش جمعی باشد می تواند مردم شهر جناح را به اسطوره ای در میان عالمیان تبدیل کند.
گر خدا سازد تو را صاحب نظر * روزگاری را که می آید نگر
علم و فن، دین و سیاست، عقل و دل * زوج زوج اندر طواف آب و گِل

حال چگونه انتقاد کنیم؟
من مطمئنم همه ی ما می دانیم که یک انتقاد سازنده و سالم برای پیشبرد فرد، گروه و جامعه چه نوع انتقادی است. لکن چون خود را در قبال انتقادمان مسئول و پاسخگو نمی دانیم در نتیجه نیازی هم نمی بینیم که به بهترین وجه انتقاد کنیم و گاهاً به خود می گوئیم: من می گویم! یا، من می نویسم! هر چه شد شد، مرا که نمی شناسند!
و این وحشتناک است دوستان من، این نوع تفکر می شود عدم مسئولیت در قبال رویکرد که مساوی است با سرگردانی کسانی که با آن روبرو می شوند و همچنین عدم دادن اعتبار به نظرات همدیگر.
اتفاقاً یکی از دلایلی که در هیئت مدیره ی سایت تصمیم گرفته شد نام اعضا به صورت اشخاص حقیقی اعلام شود همین بود، یعنی مسئولیت پذیری در قبال هر گونه کنش و رویکرد، وگرنه صرفاً نوشتن نام"هیئت مدیره" برای فرار کردن از زیر بار مسئولیت مطالب و دیگر مسائل موجود پیرامون سایت کافی بود.
خلاصه اینکه،کاربران سایت جناح آنلاین، به نمایندگی مردم شریف و بافرهنگ جناح در فضای مجازی، بیاییم منصفانه و صحیح انتقاد کنیم و سعی کنیم اگر انتقادی می کنیم، پیشنهادی بهتر نیز برای بهبود مقصود داشته باشیم.
باهم باشیم نه برهم تاهم خدا از ما خشنود باشد و هم خلق خدا.
بیا ای هم نفس با هم بنالیم * من و تو کشته ی شأن جمالیم
دو حرفی بر مراد دل بگوئیم * به پای خواجه چشمان را بمالیم