آیا می دانستید در شهری از شهر های هرمزگان همه با هم برابرند؟ آیا میدانستید همه نیز به این برابری احترام میگذارند و حتی، و حتی، قلبا و نه ظاهرا آن را قبول دارند؟ البته بعضی ها آن را تکمیل کرده اند و با اینکه قلبا قبول دارند همه با هم برابرند، بر این اعتقاد نیز هستند که بعضی عین برابری با بقیه، نسبت به آنان برابرترند!!!
بله این شهر، شهریست به نام جناح. شهر جناح در غرب استان هرمزگان واقع شده است , 7000 نفر جمعیت دارد!
ویژگی های انحصاری برخی از این مردم:
1-? ? ? مردمانی منظم؛ یعنی هر کدام دسته بندی شده در جای خاصی قرار دارند. کسی نیست که در گروه بندی و دسته بندی خاصی قرار نگرفته باشد. اصلا از بدو تولد در گروه ها و دسته بندی های خاصی قرار می گیرند همچون گلابی در صندوق میوه!(البته بلانسبت). و البته که ایشان ملزم به آنند که در مسیر همان گروه بندی تعیین شده پیش روند و ازصراط مستقیم گروهش منحرف نگردند.
2-? ? ? مردمانی مترقی و دموکرات؛ یعنی همگی اعتقاد دارند این افراد گروه بندی شده میتوانند به هرجایی برسند و همه از این نظر با هم برابرند , البته با حفظ موارد استثنایی!.
3-? ? ? مردمانی که به منافع عموم می نگرند؛ یعنی کسی را در این شهر نخواهی یافت که منفعت شخصی را به منفعت عموم ترجیح دهد. اصلا رجحان منفعت شخصی بر منفعت عموم در این شهر تعریف نشدست و امکان پذیر نیست، اسناد آن هم موجود است!
4-? ? ? مردمانی مبتکر؛ یعنی بسیار خوش ذوق هستند و گاهی دست به ابتکار و اختراع نیز می زنند. جدیدترین اختراعشان یک عملگر ریاضی است که در فعالیت های اجتماعی و گاها اقتصادیشان کاربرد دارد ( فراوان! ). این عملگر نوعی برابریست که تنها در این شهر تعریف می شود که با هیچ معادله ریاضی همخوانی ندارد. بله عملگری به نام "برابرتر!". ( در ادامه به تعریف دقیق کلمه مجهول "برابرتر" میپردازیم البته با ذکر مثال )
5-? ? ? مردمانی خوش اخلاق؛ یعنی بین آنها افرادی فراوانند که تا نیازمندند در خوش اخلاقی مفرط و وقتی بی نیاز شدند... خدا نصیب گرگ بیابان نکناد!
6-? ? ? مردمانی رک و راست؛ یعنی حرفی جلو شما بگویند مطمئن باشید چیزی جز آن پشت سرتان نخواهند گفت. البته چون انسان جایز الخطاست، شاید گاهی دیدید شما گفته بودید سفید و بعد کاری کنند که خودتان هم شک کنید که گفته اید "سفید" ولی منظورتان "سیاه بوده!
7-? ? ? مردمانی بسیار بسیار انتقاد پذیر؛ یعنی انتقاد را با جان و دل می پذیرند حتی اگر برایشان هزینه بردار باشد. البته گفتم که کلمه ی مجهول "برابرتر" را با ذکر مثال برایتان توضیح خواهم داد. مثال واضح آن همین انتقاد پذیریست. انسان هایی هستند که کاملا قدرت انتقادپذیریشان با قدرت منتقد بودنشان برابر است. و حتی بعضی مردمانی داریم و آنان آنقدر نسبت به عوام لطف دارند که خود را برابرتر می بینند و قدرت انتقاد کردنشان آنقدر برابرتر از انتقاد پذیریشان است که تحمل انتقادپذیریشان به هیچ میل می کند. آنقدر انتقاد میپذیرند که گاهی حاضر میشوند برای انتقاد مطرح شده شخص منتقد را مورد لطف و محبت قرار دهند!.
پس لطفا در شهر ما تعجب نکنید که شاید گاهی "یک" از "یک" بیشتر و محترم تر(!) باشد.
نظرات
۲۰ اسفند ۱۳۹۰، ۱۴:۱۲کدخدا:
۲۰ اسفند ۱۳۹۰، ۱۶:۴۱pak:
۲۰ اسفند ۱۳۹۰، ۱۷:۱۳dashti:
بسيار مطلب زيبا وقابل تاملي بود از اينكه مردمان شهر جناح تا اين اندازه
با هم دوست هستند وصميميت دربين انها ديده مي شود بسيار خرسندم
واميدوارم كه هميشه همينطور باشيد تا يكي از وجه تمايز شما با شهرهاي ديگر
باشد البته من از نزديك اين خصوصيات مردم شهر جناح را ديده ام.
با تشكر برادري از شهر دشتي
۲۰ اسفند ۱۳۹۰، ۲۳:۵۸انسانم آرزوست!:
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر ......... کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز .......... باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو .......... آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست ...... وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
در دست هر که هست ز خوبی قراضههاست ... آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست
این نان و آب چرخ چو سیلست بیوفا .... من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
یعقوب وار وااسفاها همیزنم? .....? دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
والله که شهر بیتو مرا حبس میشود ..... آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت ..... شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او ....... آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول ...... آنهای هوی و نعره مستانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام ......... مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر ..... کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما ........ گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد ....... کآن عقیق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست ....... آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز ...... از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد ....... کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار ....... رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست
میگوید آن رباب که مردم ز انتظار ............... دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
من هم رباب عشقم و عشقم ربابیست ......... وان لطفهای زخمه رحمانم آرزوست
باقی این غزل را ای مطرب ظریف ........... زین سان همیشمار که زین سانم آرزوست
بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق ..........? من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست
مولانا جلال الدین
۲۱ اسفند ۱۳۹۰، ۰:۰۸vahid:
اگر در جناح زندگی می کنید یا قبلا زندگی کرده باشید نقطه ابهامی در مطلب فوق نخواهید یافت.
موفق باشید.
۲۱ اسفند ۱۳۹۰، ۱۶:۳۱pak:
۲۲ اسفند ۱۳۹۰، ۲۲:۳۱تلیت:
خوب تقریبا 25% نصوری و 75%جباری رای اوردن و این برایند تفکر مردمه در مورد کاندیداها.نه در مورد چیز دیگه ای. پس لطفا همه مساءل رو با همدیگه تلیت نکنید. به امید سرافرازی جناح.
۲۲ اسفند ۱۳۹۰، ۲۲:۴۷vahid:
دوست عزیز شما کلمه ای به نام "انتخابات" یا نام اشخاصی که نوشتید رو در نوشته من حتی یکبار دیده اید؟
اتفاقا درست است که پس از انتخابات این مطلب نوشته شده، اما هیچ ارتباطی به انتخابات ندارد. تنها بازگو کردن جنبه های رفتاری برخی از مردم جناح است که خب به دلیل انتخابات بیشتر مشاهده میشد.
ضمنا اگر جایی از مطلب اشتباه است بفرمائید. یعنی خلاف آن چیزی باشد که ما در شهرمان شاهد هستیم. و مطمئن باشید تمام هدف ما بهبود و پیشرفت همه جانبه شهرمان است و برنامه های خیلی زیادی داریم که به اندازه خودمان در این راه سهیم باشیم و خوشبختانه به علت فرهنگ بالای همشهریان عزیز همراهی زیادی نیز از همه اقشار شاهد بودیم و در آینده بیشتر هم خواهد شد.
و چند بیتی که دوست عزیز "انسانم آرزوست!" گذاشتند را مناسب میدانم تکرار شود:
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول ...... آنهای هوی و نعره مستانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام ......... مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر ..... کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما ........ گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد ....... کآن عقیق نادر ارزانم آرزوست
آری، جناح آبادم آرزوست.
۲۲ اسفند ۱۳۹۰، ۲۳:۰۶تلیت:
۲۳ اسفند ۱۳۹۰، ۷:۲۹armena:
تو رو به هر کی میپرستی نگو ده..
حالا چند ساله که شهر شدیم
با تشکر.
۲۳ اسفند ۱۳۹۰، ۱۰:۵۰pak:
۲۳ اسفند ۱۳۹۰، ۱۶:۴۱vahid:
به نظر من و بقیه دوستان که واضحه. شما اگه نظرات رو بخونید به منظوری که داشتم پی خواهید برد، البته این را هم بگویم که "برداشت آزاد" است.
پس اگر برایتان مبهم هست باز خود جای سوالیست که بروید و جوابش را پیدا کنید. پاسخ سوال پیش ما نیست!
۲۳ اسفند ۱۳۹۰، ۱۶:۵۷تلیت:
۱۷ فروردین ۱۳۹۱، ۲:۰۵farshid.ahmadi:
۱۸ فروردین ۱۳۹۱، ۲:۱۹vahid:
منظورتان از هزاران هزار بد نگرفتم. یکم واضح تر بنویسید. از طرفی نوشته های من رو اغراق آمیز میدونید بعد در ادامه میگید هزاران هزار بد؟!
خلاصه ما نفهمدیدیم بنویسیم یا ننویسیم ؟? :)
اما به نظر من برای بعضی از همشهریان کاملا صدق میکند و اغراقی در کار نیست. اتفاقا مصلحتا کلی هم از خیلی چیزها کوتاه آمده ام که زیاد حساسیتی نداشته باشد.
ولی کلا اگر یکی از مواردی که اسم بردم رو شما در شهر حس نمیکنید، بفرمائید.
موفق باشی
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۵:۵۵farshid.ahmadi: